کتاب

کتاب الغارات ترجمه آیتى‏

کتاب الغارات  ترجمه آیتى، ترجمه کتاب« الغارات او الاستنفار و الغارات»، نوشته ابراهیم بن محمد بن سعید بن هلال متوفى ۲۸۳ ق، مى‏باشد که توسط عبد المحمد آیتى، در سال ۱۳۶۹ ش، به فارسى ترجمه شده است.

مترجم، جهت رعایت امانت در ترجمه، اقدام به ترجمه تحت الفظى کرده است.

وى، کتاب را از روى تصحیح سید عبد الزهرا خطیب ترجمه کرده است. این نسخه، نسبت به سایر نسخ کتاب، داراى حواشى مختصرتر و ساده‏ترى است و بیشتر حواشى، ترجمه حواشى آن است. مترجم از تحقیقات آقاى میر جلال الدین محدث ارموى نیز استفاده کرده است.

این ترجمه، از نظر برگردان مطالب، نسبتاً دقیق و رساست و از نظر نثر، زیبا، سلیس و دل‏چسب است و نسبت به ترجمه شیخ محمد باقر کمره‌‏اى از این کتاب، شیواتر است؛ با این حال، از کاستى‏هایى برخوردار است که عبارتند از:

۱٫ بسیار خوب بود مترجم، از ترجمه کمره‌‏اى نام مى‏برد و احیاناً نواقص آن را ذکر مى‏کرد و علت اقدام خود را به ترجمه مجدد، یادآور مى‏شد؛

۲٫ مترجم، کلیه اسناد کتاب را حذف کرده و هیچ‏گونه اشاره‏اى هم بدان نکرده است؛ در حالى که تراث و متون دست اول و بسیار کهن، نباید دست‏کارى شوند. محققان مى‏دانند که حذف اسناد، علاوه بر اینکه از اعتبار کتاب مى‏کاهد، در برخى موارد موجب اختلال در فهم مطالب مى‏شود و بر فرض که ذکر اسناد براى برخى از خوانندگان فارسى‏زبان، ملال‏آور باشد، باید در مقدمه تذکر داده مى‏شد که اسناد، حذف شده است؛

۳٫ یادداشت‏هاى مترجم که عمدتاً توضیحات مصحّح متن عربى است، تماماً در آخر کتاب آمده است و بسیار خوب و به‏جا بود که در پابرگ‏ها درج مى‏شد و نیز حروف کتاب بسیار ریز است، جا داشت با حروف درشت‏تر چاپ مى‏شد، البته این نقص بیشتر متوجه ناشر است؛

۴٫ ترجمه، نسبتاً دقیق است، با این حال، داراى اندکى اشکال سهو القلمى است؛ از جمله اینکه در صفحات ۷۰- ۷۱ اصل عربى، نامه امیر المؤمنینعلیه‌السلام به عوسجه بن شداد، درج شده و در آخر آن( ص ۷۰) آمده است:« و کتب عبید الله بن ابى رافع فى سنه تسع و ثلاثین»؛ یعنى:« عبید الله بن رافع، این نامه را در سال ۳۹ نوشت»( در آن ایام، مرسوم بود که معمولا کاتبان نامه و وثایق، نام خود را در پایان نامه مى‏نوشتند). این جمله، در صفحه ۴۵( شش سطر به آخر)، این‏گونه ترجمه شده است:« و در سال ۳۹ چنین نامه‏اى هم به عبید الله بن ابى رافع نوشته است» که قطعاً غلط است.

در صفحات ۱۲۸- ۱۲۹ اصل، امیر المؤمنینعلیه‌السلام نامه‏اى به مردم مصر نوشته و در آن، قیس بن سعد را به‏عنوان حاکم مصر معرفى کرده است؛ در پایان آن( ص ۱۲۹ شش سطر به آخر)، آمده است:« و کتب عبید الله بن ابى رافع فى صفر سنه ست و ثلاثین»؛ این مطلب، در صفحه ۷۵ چنین ترجمه شده است:« عبید الله بن ابى رافع در ماه صفر سال سى و شش چنین نویسد که چون خواندن آن منشور به پایان آمد…». این هم حتماً غلط است، زیرا لفظ« قال» که در متن عربى، پس از جمله یاد شده آمده، مربوط است به راوى مطلب، سهل بن سعد ساعدى که در صفحه ۱۲۷، نامش ذکر شده و پر واضح است که عبید الله، کاتب است، نه راوى مطلب.

در صفحه ۲۹ ترجمه، جمله« و طلب الوسیله الیه» که در صفحه ۲۲ اصل عربى آمده، ترجمه نشده است و…

منابع‏

۱٫ مقدمه کتاب؛

۲٫ میر شریفى، سید على،« الغارات و ترجمه جدید آن»، پایگاه مجلات تخصصى نور، مجلات فقه و اصول، وقف میراث جاودان، بهار ۱۳۷۴، شماره ۹٫

 

گردآوری شده توسط سایت پرمطلب > کتابشناسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا