کتاب

تفسیر المنسوب الى الامام الحسن العسکرى علیه السلام‏

پرمطلب: کتاب تفسیر المنسوب الى الامام الحسن العسکرى علیه السلام‏ از تفاسیر روایى امامیه، متعلق به قرن سوم است.

متن این تفسیر تا پایان آیه ۲۸۲ سوره بقره موجود است. این تفسیر با بیان روایاتى راجع به فضائل قرآن و تأویل و آداب قرائت قرآن آغاز شده و با ذکر احادیثى مشتمل بر فضائل اهل بیت( براى نمونه- حدیث سد الابواب، ص ۱۷) و مثالب دشمنان اهل بیت( ص ۴۷) ادامه یافته است. بحثهاى متعددى نیز درباره سیره نبوى، بخصوص راجع به مناسبات پیامبر و یهودیان، مطرح شده است(- ص ۱۶۱- ۱۶۳، ۱۹۰- ۱۹۲، ۴۰۶- ۴۰۷). در مجموع، در این تفسیر ۳۷۹ حدیث آمده است. بیشتر روایات طولانى و مفصّل است، به طورى که گاه یک روایت چندین صفحه را در بر مى‏گیرد(- ص ۶۵۶- ۶۷۲) و به همین جهت، در برخى موارد ساختار روایى از بین رفته است. در برخى روایات نیز آشفتگى وجود دارد.

تفسیر المنسوب الى الامام الحسن العسکرى علیه السلام‏
تفسیر المنسوب الى الامام الحسن العسکرى علیه السلام‏

در این تفسیر برخى آیات تأویل شده و بیشتر تأویلها درباره معجزات پیامبر و امامان است(- ص ۴۲۹- ۴۴۱، ۴۹۷- ۵۰۰).

در این تفسیر به اسباب نزول آیات کمتر توجه شده، گر چه به مصادیق آیات اشاره شده است. مباحث صرفى و نحوى و بلاغى نیز در این تفسیر وجود ندارد( رضوى، ص ۳۱۳).

سلسله سند روایت کتاب نشان مى‏دهد که نقل این تفسیر در میان محدّثان و فقهاى قم در قرن چهارم و پنجم متداول بوده است(- ص ۷- ۸). مطالب تفسیر را محمد بن قاسم استرآبادى خطیب، مشهور به مفسر جرجانى، که شاید تدوین کننده تفسیر نیز باشد، از دو راوى آن، یعنى ابو الحسن على بن محمد بن سیار( یسار؟) و ابو یعقوب یوسف بن محمد بن زیاد، نقل کرده است.

در مقدمه کوتاه این دو بر تفسیر آمده است که بعد از به قدرت رسیدن حسن بن زید آنان مجبور به مهاجرت از وطن خود شدند.

از آنجا که آنها از آمدن خود نزد امام حسن عسکرى علیه السلام سخن گفته‏اند، تاریخ ورودشان به سامرا مى‏بایست بعد از ۲۵۴ بوده باشد، زیرا این سال، زمان آغاز امامت امام عسکرى علیه السلام بوده است( التفسیر المنسوب الى الامام ابى محمد الحسن بن على العسکرى، ص ۹- ۱۰؛ قس ابن جوزى، ج ۱۲، ص ۷۴؛ آقا بزرگ طهرانى، ج ۴، ص ۲۸۶- ۲۸۸). در ادامه گفته‏اند که متن کل تفسیر را به مدت هفت سال نزد امام فراگرفته‏اند( التفسیر المنسوب الى الامام ابى محمد الحسن بن على العسکرى، ص ۱۲)، حال آنکه از وفات امام در ۲۶۰ سخنى به میان نیامده است و ظاهرا پس از درگذشت امام، آن دو به موطن خود بازگشته‏اند( همانجا).

با وجود قدمت این تفسیر، وثاقت آن در بین علماى امامیه از گذشته مورد بحث بوده است. محمد بن على بن بابویه، معروف به شیخ صدوق( متوفى ۳۸۱)، نخستین عالم امامى است که از این تفسیر مطالب فراوانى در کتب خود نقل کرده، گر چه درباره وثاقت یا عدم اعتبار آن سخنى نگفته است.

ابن بابویه متن تفسیر را مستقیما از استرآبادى دریافت نموده است. وى در آغاز کتاب فتوایى خود، من لا یحضره الفقیه( ج ۱، ص ۳)، ضمن اشاره به این نکته که آنچه در این اثر فراهم آمده از نظر خودش صحیح است، بیان داشته که روایات کتاب را از متون معتبر و مشهور گرفته است. همو در باب تلبیه، از استرآبادى حدیثى نقل کرده و در پایان گفته است که باقى آن را در کتاب تفسیر آورده است( ۱۴۱۳، ج ۲، ص ۲۱۱- ۲۱۲). بر این اساس، اگر شیخ صدوق خود تدوین کننده تفسیر نبوده، احتمالا تهذیب کننده آن بوده است. مؤید صحت این احتمال، سخن نجاشى( متوفى ۴۵۰؛ ص ۳۹۱- ۳۹۲) است که در ذیل آثار شیخ صدوق به دو اثر تفسیرى، تفسیر القرآن و مختصر تفسیر القرآن، اشاره کرده است. شاهد دیگر بر این نظر، ذکر روایتى با همین سند در کتاب التوحید( ص ۴۷) شیخ صدوق است. در آخر آن روایت نیز شیخ صدوق بیان داشته که متن کامل حدیث را در تفسیرش آورده است(- التفسیر المنسوب الى الامام ابى محمد الحسن بن على العسکرى، ص ۵۰- ۵۲).

نخستین منتقد وثاقت تفسیر، احمد بن حسین بن عبید اللّه غضائرى، معروف به ابن غضائرى، بود که در الضعفاء خود، محمد بن قاسم استرآبادى را فردى ضعیف و کذّاب معرفى کرده و دو فرد مذکور در سلسله سند را- که تفسیر را، به نقل از پدرانشان، از امام حسن عسکرى روایت کرده‏اند- مجهول خوانده است. ابن غضائرى تفسیر را« موضوع» دانسته و جاعل آن را سهل بن احمد بن عبد اللّه دیباجى( متوفى ۳۸۰) معرفى کرده است( علامه حلّى، ص ۲۵۶- ۲۵۷؛ آقا بزرگ طهرانى، ج ۴، ص ۲۸۸، پانویس).

معتقدان به وثاقت متن تفسیر در نقد کلام ابن غضائرى دلایلى آورده‏اند، از جمله گفته‏اند که در انتساب متن کتاب الضعفاء به ابن غضائرى تردید وجود دارد( آقا بزرگ طهرانى، ج ۴، ص ۲۸۸- ۲۸۹، پانویس، ج ۱۰، ص ۸۸- ۸۹) و بر اساس متن تفسیر، ابن سیار و ابو یعقوب متن را بدون واسطه از امام روایت کرده‏اند. همچنین در تفسیر تصریح شده است که پدران این دو بعد از مدتى سکونت در سامرا به شهر خود بازگشتند( ص ۱۲) و در اسناد روایت کتاب ذکرى از پدران آن دو نیست( ص ۹).

بنابراین، ذکر نام آنها در برخى روایات دیگر، سهو کاتب است( آقا بزرگ طهرانى، ج ۴، ص ۲۹۲)، اما این مطلب پذیرفتنى نیست، زیرا نام پدران ابن سیار و ابو یعقوب در تمام روایات منقول از این تفسیر در آثار متعدد شیخ صدوق آمده است( براى نمونه ۱۳۶۱ ش، ص ۴، ۲۴، ۳۳).

درباره سهل بن احمد هم نجاشى( ص ۱۸۶)، ضمن معرفى او، وى را از جمله کسانى دانسته که بر آنها خرده‏اى نیست. خطیب بغدادى( ج ۹، ص ۱۲۲) تنها به تشیع سهل بن احمد و نمازگزاردن شیخ مفید( متوفى ۴۱۳) بر جنازه وى اشاره کرده است که این مطلب بر جلالت مکان وى در بین امامیه دلالت دارد.

نکته جالب توجه دیگر قرار داشتن پدر ابن غضائرى در طریق روایت تفسیر با همین سلسله سند متداول است( مجلسى، ج ۱۰۵، ص ۷۸). برخى گفته‏اند که طریق شیخ صدوق در روایت این تفسیر، متعدد است، زیرا در مواردى به جاى محمد بن قاسم استرآبادى از محمد بن على استرآبادى، در طریق خود از دو راوى تفسیر، یاد کرده است(- ابن بابویه، ۱۴۱۷، ص ۲۴۰؛ آقا بزرگ طهرانى، ج ۴، ص ۲۸۶، پانویس). بعید نیست که این دو، یکى بوده باشند، زیرا ذکر نام جد به جاى پدر متداول بوده است.

همچنین ذکر شده که حسن بن خالد برقى تفسیرى در ۱۲۰ جزء به املاى امام حسن عسکرى نگاشته است( ابن شهر آشوب، معالم العلماء، ص ۳۴)، اما شیخ طوسى( متوفى ۴۶۰؛ ص ۴۶۲) حسن بن خالد برقى را جزو کسانى دانسته که ائمه را درک نکرده و از آنان به طور غیر مستقیم روایت کرده‏اند. محدّث نورى( متوفى ۱۳۲۰؛ ج ۵، ص ۱۸۸)، با استناد به گفته ابن شهر آشوب( متوفى ۵۸۸)، قاطعانه تفسیر برقى را طریق دیگر روایت متن تفسیر امام عسکرى دانسته است، اما مشکل پذیرش این قول این است که هیچ روایتى از این تفسیر وجود ندارد که نام برقى در آن ذکر شده باشد. همچنین آقا بزرگ طهرانى( ج ۴، ص ۲۸۳- ۲۸۵) اشاره کرده که مراد از عسکرى در قول ابن شهر آشوب، امام هادى علیه السلام است و حسن بن خالد نمى‏تواند از راویان امام حسن عسکرى باشد( قس تسترى، ج ۳، ص ۲۲۸).

در فهرست نسخه‏هاى عکسى و ریز فیلمهاى کتابخانه سید عبد العزیز طباطبائى( متوفى بهمن ۱۳۷۴) در قم، سه نسخه با عنوان تفسیر نگاشته ابو على حسن بن خالد برقى معرفى شده است( طیار مراغى، ص ۱۴۳۶، ۱۴۴۰، ۱۴۸۹)؛ اما با مراجعه نویسنده مقاله و رؤیت نسخه‏ها مشخص شد که آنها همین تفسیر منسوب به امام حسن عسکرى و با همین سلسله سند متداول‏اند و دلیلى براى انتساب این نسخه‏ها به برقى، حداقل در این نسخه‏ها، وجود ندارد.

پس از شیخ صدوق، ابو منصور احمد بن على طبرسى در کتاب احتجاج ضمن معرفى منابع خود از تفسیر امام حسن عسکرى یاد کرده، اما به عدم اشتهار آن اشاره نموده و به این دلیل، سند روایت کتاب را به طور کامل آورده است( ج ۱، ص ۶- ۸). سعید بن هبه اللّه قطب راوندى( ج ۲، ص ۵۱۹- ۵۲۱) نیز از این تفسیر، بدون اشاره به نام آن، مطلبى نقل کرده است.

ابن شهر آشوب نیز از این تفسیر، با تصریح به نام آن ولى بدون ذکر سند، مطلبى آورده است( مناقب، ج ۱، ص ۹۲). عبد الجلیل قزوینى، که در حدود ۵۶۰ کتاب نقض را مى‏نوشته، از جمله تفاسیر مشهور امامى به تفسیرى با عنوان تفسیر امام حسن عسکرى اشاره کرده، اما چون از این تفسیر مطلبى نقل نکرده است، نمى‏توان به طور حتم مقصود وى را همین تفسیر موجود دانست(- ص ۲۱۲، ۲۸۵).

محقق کرکى( متوفى ۹۴۰) و شهید ثانى زین الدین بن على عاملى( متوفى ۹۶۵) در اجازات خود، در شمار کتبى که اجازه روایت آن را داده‏اند، حدیثى را از این تفسیر با ذکر طریق خود به آن آورده‏اند( مجلسى، ج ۱۰۵، ص ۷۷- ۷۹، ۱۶۹- ۱۷۰). در میان فقهاى معاصر امامى، شیخ محمد جواد بلاغى( متوفى ۱۳۵۲ ش) ضمن رساله‏اى از نادرستى انتساب این تفسیر به امام حسن عسکرى علیه السلام سخن گفته و متن را مجعول دانسته است(- استادى، ص ۱۶۱- ۱۸۴). آیت اللّه خوئى( ج ۱۲، ص ۱۴۷) و شیخ محمد تقى تسترى( ج ۷، ص ۵۵۸) نیز با او هم رأى‏اند. با این حال، مطالبى در این تفسیر وجود دارد که معمولا فقها آن را پذیرفته‏اند. براى نمونه مى‏توان به حدیث مشهور در بیان اوصاف فقهایى که مى‏توان از آنها تقلید کرد اشاره نمود( التفسیر المنسوب الى الامام ابى محمد الحسن بن على العسکرى، ص ۳۰۰؛ نیز طباطبائى یزدى، ج ۱، ص ۹- ۱۰، باب التقلید، مسئله ۲۲ و شروح این کتاب ذیل همان مسئله). گزارش تقریبا کاملى از اقوال علماى امامیه درباره این تفسیر را استادى( ص ۱۸۶- ۲۱۵) آورده است.

نسخه‏هاى خطى متعددى از این تفسیر موجود است(- بکائى، ج ۵، ص ۱۹۰۴- ۱۹۰۵؛ سزگین، ج ۱، جزء ۱، ص ۹۵- ۹۶). متن تفسیر به فارسى ترجمه شده است( آقا بزرگ طهرانى، ج ۴، ص ۸۹- ۹۰). قدیمترین ترجمه فارسى موجود آن، آثار الاخیار نام دارد که ترجمه ابو الحسن على بن حسن زواره‏اى( متوفى ۹۸۴) و ترجمه تمام متن موجود است( قس بکائى، ج ۱، ص ۲). قدرت اللّه حسینى شاهمرادى نیز سوره فاتحه این تفسیر را با عنوان تفسیر فاتحه الکتاب از امام حسن عسکرى سلام اللّه علیه و پژوهشى پیرامون آن( تهران ۱۴۰۴) با مقدمه‌‏اى مبسوط در اثبات و ثاقت تفسیر، ترجمه و منتشر کرده است.

سید حسین بهریلوى( بریلوى؛ متوفى ۱۳۶۱) این تفسیر را به زبان اردو ترجمه کرد و با عنوان آثار حیدرى به چاپ رساند( بکائى، ج ۱، ص ۳). متن عربى تفسیر چند بار چاپ شده است(- آقا بزرگ طهرانى، ج ۴، ص ۲۹۲؛ بکائى، ج ۵، ص ۱۹۰۴).

این کتاب، بر اساس شش نسخه خطى و به کوشش سید محمد باقر ابطحى، در ۱۴۰۹ در قم چاپ انتقادى شد.

منابع‏

آقا بزرگ طهرانى؛ ابن بابویه، الامالى، قم ۱۴۱۷؛ همو، التوحید، چاپ هاشم حسینى طهرانى، قم‏[؟ ۱۳۵۷ ش‏]؛ همو، معانى الاخبار، چاپ على اکبر غفارى، قم ۱۳۶۱ ش؛ همو، من لا یحضره الفقیه، قم ۱۴۱۳؛ ابن جوزى، المنتظم فى تاریخ الملوک و الامم، چاپ محمد عبد القادر عطا و مصطفى عبد القادر عطا، بیروت ۱۴۱۲ / ۱۹۹۲؛ ابن شهر آشوب، معالم العلماء، نجف ۱۳۸۰ / ۱۹۶۱؛ همو، مناقب آل ابى طالب، چاپ هاشم رسولى محلاتى، قم‏[ بى‏تا.]؛ رضا استادى، رساله اخرى حول التفسیر المنسوب الى الامام العسکرى علیه السلام در الرسائل الاربعه عشره، چاپ رضا استادى، قم: مؤسسه النشر الاسلامى، ۱۴۱۵؛ محمد حسن بکائى، کتابنامه بزرگ قرآن کریم، تهران ۱۳۷۴ ش-؛ تسترى؛ حسن بن على علیه‌السلام، امام یازدهم، التفسیر المنسوب الى الامام ابى محمد الحسن بن على العسکرى، چاپ محمد باقر ابطحى، قم ۱۴۰۹؛ خطیب بغدادى؛ خوئى؛ سعید رضوى،« نگاهى به تفسیر منسوب به امام حسن عسکرى علیه السلام»، فصلنامه پژوهشهاى قرآنى، ش ۵- ۶( بهار و تابستان ۱۳۷۵)؛ فؤاد سزگین، تاریخ التراث العربى، ج ۱، جزء ۱، نقله الى العربیه محمود فهمى حجازى، ریاض ۱۴۰۳ / ۱۹۸۳؛ محمد کاظم بن عبد العظیم طباطبائى یزدى، العروه الوثقى، بیروت ۱۴۰۹؛ احمد بن على طبرسى، الاحتجاج، چاپ ابراهیم بهارى و محمد هادى به، قم ۱۴۱۳؛ محمد بن حسن طوسى، رجال الطوسى، نجف ۱۳۸۰ / ۱۹۶۱؛ محمود طیار مراغى،« فهرست نسخه‏هاى عکسى و میکروفیلم‏هاى کتابخانه محقق طباطبائى»، در المحقق الطباطبائى فى ذکراه السنویه الاولى، ج ۳، قم: آل البیت، ۱۴۱۷؛ عبد الجلیل قزوینى، نقض، چاپ جلال الدین محدّث ارموى، تهران ۱۳۵۸ ش؛ حسن بن یوسف علامه حلّى، رجال العلامه الحلّى، چاپ محمد صادق بحر العلوم، نجف ۱۳۸۱ / ۱۹۶۱، چاپ افست قم ۱۴۰۲؛ سعید بن هبه اللّه قطب راوندى، الخرائج و الجرائح، قم ۱۴۰۹؛ مجلسى؛ احمد بن على نجاشى، فهرست اسماء مصنّفى الشیعه المشتهر ب رجال النجاشى، چاپ موسى شبیرى زنجانى، قم ۱۴۰۷؛ حسین بن محمد تقى نورى، خاتمه مستدرک الوسائل، قم ۱۴۱۵- ۱۴۲۰٫

برگرفته از بخش کتابشناسی نرم افزار جامع الاحادیث

 

گردآوری شده توسط سایت پرمطلب > کتابشناسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا