گوناگون
مهر تو را به عالم امكان نمىدهم
اشعارى از آقاى احمد حسينى فيروزآبادى در مديحه حضرت سيدالشّهداء عليه السّلام
کتاب مطلع انوار ج ۹ ص ۲۷۳: اشعارى است از آقاى احمد حسينى فيروزآبادى كه از كتاب مصيبةالأولياء، طبع اقبال، آورده شده است:
مهر تو را به عالم إمكان نمىدهم | اين گنج پر بهاست من ارزان نمىدهم | |
يك قطره از سرشك كه ريزم به يادشان | آن قطره را به گوهر غلطان نمىدهم | |
گر انتخاب جنّت و كوثر به من دهند | كوى تو را به جنّت و رضوان نمىدهم | |
نام تو را به نزد أجانب نمىبرم | چون اسم أعظم است به ديوان نمىدهم | |
اى خاك كربلاى تو مُهر نماز من | آن مُهر را به مُهر سليمان نمىدهم | |
من را غلامى تو بود تاج افتخار | اين تاج را به افسر شاهان نمىدهم | |
گر جرعهاى ز آب فراتت شود نصيب | آن جُرعه را به چشمه حيوان نمىدهم | |
دست طلب ز دامنشان من نمىكشم | دل را به غير عترت و قرآن نمىدهم | |
دُرِّ ولايتى كه نهفتم ازو به دل | تابنده گوهرى است، من ارزان نمىدهم | |
در عاريت سراى جهان، جان عاريت | جز در ثناى حضرت جانان نمىدهم | |
آل على است جان جهان و جهان جان | بىمِهرشان به قابِض جان، جاننمىدهم | |
جان مىدهم به شوق وصال تو يا حسين | تا بر سرم قدم ننهى جان نمىدهم | |
امروز هركسى به بُتى جان سپرده است | من سر به غير قبله ايمان نمىدهم»[۱] |
[۱] – جنگ ۱۸، ص ۱۳ / کتاب مطلع انوار ج ۹ ص ۲۷۳