(بر هر يك از عناوين كليك كنيد تا زيرشاخههاي آن نمايش داده شوند.)
درس سي و هفتم: عدم جواز جهاد در ركاب إمام جائر
درس سي و هشتم:وجوب جهاد، تحت ولايت فقيه إلهي از خود گذشته و به خدا پيوسته
درس سي و نهم: قيام زيد و يحيي بر خلاف قيام محمّد و إبراهيم، به عنوان مهدويّت نبود
درس چهلم: صحيفه سجاديه و مفاد: فلعمری ما الامام الا الحاکم بالکتاب...
درس چهل و يكم: در روايات نيز متشابهات به محكمات، و ظواهر به نصوص بر ميگردد
درس چهل و دوّم: حقوق والي بر رعيّت و حقوق رعيّت بر والي
درس چهل و سوّم: بزرگترين آفت والي، خويشتن نگري است
درس چهل و چهارم: حقّ رعيّت بر والي بسط عدالت است؛ و حقّ والي بر رعيّت سمع و طاعت
درس چهل و پنجم: أوامر والي در صورت معصيت و علم به خلاف، حجّت نيست
درس چهل و ششم: شيعه حاكم را در حكم خود جائز الخطا ميداند؛ و عامّه لازم الإجراء
درس چهل و هفتم: حقّ آزادي در مرام، مراقبت در صحّت بدن و نفس رعيّت بر عهده والي است
درس چهل و هشتم: تعزير و شكنجه براي إقرار متّهم ممنوع؛ و إقرار پس از تعذيب سنديّت ندارد
بازگشت به فهرست عناوین کلی دوره چهار جلدی
درس سي و هفتم: عدم جواز جهاد در ركاب إمام جائر
توبيخ عبّاد بصري حضرت سجّاد عليه السّلام را بر ترك جهاد، و بجا آوردن حجّ
پاسخ و استدلال روشن حضرت بگفتار او از دنباله همان آيهَ مورد استشهاد
خبر «تحف العقول» در حرمت خونريزي از كفّار در دار تقيّه و حكومت جائر
خبر سمندري در لزوم جهاد در جائي كه هر فرد مسلمان بتواند به ذمّه و عهد خود وفا نمايد
خبر عبدالملك در اينكه: جهاد حاكمان وقت اگر خير بود در آن از حضرت سبقت نميگرفتند
أدلّه عامّه ولايت فقيه براي ايجاب جهاد در زمان غيبت قائم و استوار است
مجاهدين فيسبيل الله در روز قيامت بر منبرهائي از نور بر فراز أهل موقفاند
درس سي و هشتم:وجوب جهاد، تحت ولايت فقيه إلهي از خود گذشته و به خدا پيوسته
ردّ أدلّه قائلين به عدم جواز حكومت إسلام و جهاد و جمعه و إجراءحدود در زمان غيبت
بطلان گفتار كساني كه إقدام بر إصلاح جامعه را موجب تأخير در ظهور ميدانند
إطلاق و تشديد آيات قرآن در لزوم قيام به حقّ و گسترش قسط در جامعه
مَنْ رَأَي سُلْطَانًا جَائِرًا مُسْتَحِلاًّ لِحُرُمِ اللَهِ...
پاسخ از ظهور رواياتي كه هر گونه قيام را قبل از ظهور حضرت قائم محكوم ميكند
درس سي و نهم: قيام زيد و يحيي بر خلاف قيام محمّد و إبراهيم، به عنوان مهدويّت نبود
شدّت تأثّر حضرت صادق عليه السّلام از شهادت عمويشان زيد
عدم مقايسه قيام زيد النّار با قيام حضرت زيد در حضور مأمون
حضرت زيد از علماء آل محمّد، و در ولايت و عصمت تالي تلو معصوم بود
نهي حضرت صادق عليه السّلام از قيام زيد، نهي إلزامي نبود
مَا خَرَجَ وَ لَا يَخْرُجُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ إلَي قِيَامِ قَآئِمِنَا أَحَدٌ...
مصبّ گفتار حضرت صادق در روايت «صحيفه» قيامي است كه در مقابل إمام باشد
كيفيّت ظهور «صحيفه» و مقايسه آن با «صحيفه » موجوده در نزد حضرت صادق
درس چهلم: صحيفه سجاديه و مفاد: فلعمری ما الامام الا الحاکم بالکتاب...
إرسال يحيي بن زيد «صحيفه» را به مدينه براي محمّد و إبراهيم
آيه : وَ مَا جَعَلْنَا الرُّءْيَا الَّتِيٓ أَرَيْنَ' كَ، و شجره ملعونه درباره بني اُميّه
كُلُّ رَايَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِيَامِ الْقَآئِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ...
اللَهُمَّ إنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَكُنِ الَّذِي كَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِي سُلْطَانٍ
درس چهل و يكم: در روايات نيز متشابهات به محكمات، و ظواهر به نصوص بر ميگردد
إطلاق روايات حرمت قيام را بايد به زمان عدم إمكان اختصاص داد
سزاوار است حاكم قبل از إصلاح مردم به إصلاح خود پردازد
فقيه حاكم شرع بايد پيوسته نامه أميرالمؤمنين عليه السّلام را مطالعه، و طبق آن رفتار كند
فقيه حاكم شرع بايد حوائج مردم را در همان روز مراجعه برآورد
فقيه حاكم شرع بايد نفيسترين أوقات را براي عبادت خود قرار دهد
فقيه حاكم شرع بايد با ذكر معاد پيوسته جلوي حدّت و شدّت نفس خود را بگيرد
درس چهل و دوّم: حقوق والي بر رعيّت و حقوق رعيّت بر والي
مفاد: وَ لَوْ كَانَ لاَِحَدٍ أَنْ يَجْرِيَ لَهُ وَ لَا يَجْرِيَ عَلَيْهِ
عظيمترين حقوق واجبه، حقّ والي بر رعيّت، و حقّ رعيّت بر والي است
در صورت مراعات حقوق والي و رعيّت مناهج دين استوار ميشود
بندگان خدا بايد به مقدار جهد و كوشششان در إقامه حقّ فيمابين خود، تعاون كنند
پاسخ حضرت به كسي كه برخاست و بعد از شكر و سپاس طويل، إطاعت خود را بيان كرد
درس چهل و سوّم: بزرگترين آفت والي، خويشتن نگري است
گفتار زيد بن عليّ نزد هشام به مثابهِ گفتار جدّش أميرالمؤمنين عليه السّلام است
روايات و نصايح متقنه در مذّمت حبّ جاه و خودپسندي و مدح مردم
سخيفترين حالات والي اين است كه دوست داشته باشد مردم او را مدح كنند
إحضار عُمر، عَمرو بن عاص و پسر او را به شكايت جوان مصري
جمله : وَلَدَتْهُمْ أَحْرَارًا در أصل از أميرالمؤمنين است
درس چهل و چهارم: حقّ رعيّت بر والي بسط عدالت است؛ و حقّ والي بر رعيّت سمع و طاعت
يكي از عوامل فساد، رخنه أقرباء و خاصّان والي است در ولايت او
داستان مرد كوفي و شكايت او نزد مأمون از جور و ستم والي كوفه
عُمر ميگويد: چون او در روز اُحد گريخته است، پسرش حقّ جائزه ندارد
أميرالمومنين عليه السّلام، ميزان حقّ را به إعْطآءُ كُلِّ ذي حَقٍّ حَقَّهُ ميداند
نوشتار بر هشت گوشه قبر أرسطو:... الْعَدْلُ اُلْفَةٌ بِها صَلاحُ الْعالَمِ
خطبه «نهج البلاغة» در سه حقّ والي بر رعيّت و رعيّت بر والي
مفاد: أَفِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَمِ ارْتَابُوٓا أَمْ يَخَافُونَ...
درس چهل و پنجم: أوامر والي در صورت معصيت و علم به خلاف، حجّ�� نيست
درس چهل و ششم: شيعه حاكم را در حكم خود جائز الخطا ميداند؛ و عامّه لازم الإجراء
استفاده سه محكمه : بدوي، استيناف، و تمييز از نامه حضرت با مالك أشتر
عامّه، واليان جائر و ظالم را اُولوالامر و لازم الاتّباع ميدانند
روايات «الغدير» درباره وجوب تسليم در برابر واليان ظالم به عقيده عامّه
متكلّمين عامّه، متصدّيان و مباشران ظلم را از ناحيه حكّام جائر معذور ميدارند
كلام مرحوم أميني، در عواقب التزام به معذوريّت حكّام جائر
دفاع شمر بن ذي الجوشن از عمل خود به اتّكاء روايات عامّه و وجوب إطاعت واليان
درس چهل و هفتم: حقّ آزادي در مرام، مراقبت در صحّت بدن و نفس رعيّت بر عهده والي است
خطبه رسول أكرم صلّي الله عليه و آله در عرفات در حجّة الوداع
دلالت خطبه بر وجوب حفظ جان و مال مسلمين و منع از ربا
خطبه رسول أكرم صلّي الله عليه و آله در سرزمين مني پس از عرفات
هدر دادن خونهاي جاهلي و رباهاي مأخوذه در زمان جاهليّت
روايت وارده از أميرالمؤمنين عليه السّلام در لزوم رسيدگي والي به رعيّت قبل از بروز فقر
درس چهل و هشتم: تعزير و شكنجه براي إقرار متّهم ممنوع؛ و إقرار پس از تعذيب سنديّت ندارد
كلام أفرادي كه ميگويند بقاء إسلام متوقّف است بر شكنجه متّهم بدون ثبوت جرم، غلط است
حكومت أميرالمؤمنين عليه السّلام نميتواند روي پايه مصالح سياسي بدون حقّ قرار گيرد
نبرد با خوارج در شرائط تعدّي و خونريزي آنان تحقّق يافت
أهل ذمّه، يهود و نصاري و مجوس در پناه إسلام، در عقيده و مذهب آزادند
لَا ٓإِكْرَاهَ فِي الدِّينِ راجع به عقيده است، نه پذيرش إسلام در ظاهر أمر
سوّمين حقّ رعيّت بر ولات، مراقبت در بهداشت بدني و روحي است
در إسلام محكمه شخصي براي بعضي أفراد نيست، همه در تحت قانون تساوي دارند