کتاب بلاغات النساء تالیف ابن طیفور
نویسنده کتاب، ابو الفضل، احمد بن ابى طاهر، معروف به ابن طیفور است( ۲۰۴- ۲۸۰ هجرى).
این کتاب خلاصهاى است از برگزیده سخنان بلیغ و فصیح شخصیتهاى زن که در طول سه قرن نخست اسلام بیان شده است.
کتاب بلاغات النساء علاوه بر سخنرانیها، به سخنان کوتاه، اشعار، سخنانى که به شکل نثر بیان شده و یا هر سخنى که در یکى از فنون کلام و سخن صادر شده است اشاره مىکند.
در این کتاب گاهى به سخن زیبایى از جانب مردان نیز اشاره دارد که به مناسبت نقل کلام از سوى شخصیتى زن مطرح مىشود.
کتاب حاضر سندى تاریخى و معتبر بر ادبیات و تاریخ اسلام و اوضاع و احوال اجتماعى زن عرب مسلمان در صدر اسلام مىباشد.
خواننده با مطالعه این کتاب بر بسیارى از کلمات دقیق در ادبیات عرب آگاهى مىیابد. بلاغات النساء علاوه بر دیدگاه ادبى، از دیدگاه تاریخى و عقیدتى نیز بسیار قابل توجه است.
مطالب کتاب
در آغاز این کتاب سخنان عایشه دختر ابوبکر و حفصه دختر عمر را درباره مسائل اجتماعى و سیاسى آن دوران و در مدح و ستایش پدرانشان آورده و سپس دو سخنرانى حضرت فاطمه زهرا دختر رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم در مسجد مدینه و در جمع زنان مدینه را نقل کرده است.
پس از آن به سخنرانى حضرت زینب دختر حضرت على علیه السلام در کاخ یزید و سخنرانى ام کلثوم در شهر کوفه نیز اشاره مىکند.
علاوه بر آن به سخنان دختر حارث بن عبد المطلب و سوده دختر عماره و زرقا دختر عدى و بکاره هلالیه و ام الخیر دختر حریش بارقیه و پیر زنى از فرزندان حارث بن عبد المطلب اشاره کرده و سخنان هر یک را با معاویه، که همه اسنادى تاریخى و بیانگر اوضاع اجتماعى، سیاسى و فرهنگى آن دوران نیز مىباشد، آورده است.
ارزش کتاب
کتاب بلاغات النساء اوج آزادى زنان و آگاهى آنان از مسائل اجتماعى را که اسلام براى آنها به ارمغان آورده است به زیبایى به تصویر مىکشد. بر خلاف تبلیغاتى که استعمار غرب به آن دامن مىزند و اسلام را مخالف آزادى زنان و طرفدار عقب افتادگى و ستم به زنان معرفى مىکند، این کتاب چهرههاى سرشناسى از زنان مسلمان را در هزار و چهار صد سال قبل معرفى مىکند که همه تربیت شده اسلام و زنانى آزادى خواه و مبارز با ظلم و ستم و آگاه به زمان و مکان و شرائط اجتماعى و داراى شخصیت اجتماعى و سیاسى و فرهنگى بودهاند که هنوز هم جهان غرب نتوانسته است چهرههایى همانند برخى از آنها را ارائه دهد.
اعتبار کتاب
با توجه به اینکه نویسنده این کتاب یکى از شخصیتهاى بزرگ اهل تسنن در قرن سوم هجرى به شمار مىآید و بسیارى از مطالب این کتاب هم موافق با روایات علماى شیعه و سنى مىباشد، این کتاب از اعتبار و ارزش خاصى میان علماى شیعه و سنى برخوردار است، به حدى که علامه مجلسى این کتاب را یکى از مصادر کتاب معروف خود« بحار الأنوار» قرار داده و به آن اعتماد کرده است.
علاوه بر آن، این کتاب از نظر ادبى هم بسیار شایان توجه و ارزشمند است و مورد عنایت ادبا مىباشد.
نسخه هاى کتاب
۱- نسخهاى در کتابخانه دار الکتب خدیویه در مصر که تاریخ نگارش آن ۱۲۹۷ هجرى است و به خط مرحوم محمود باشا سامى بارودى، شاعر بزرگ عرب مىباشد.
۲- نسخه دیگرى در همان کتابخانه به خط شیخ شنقیطى، حافظ بزرگ و شخصیت مورد اطمینان در علم لغت و ادبیات.