علت عدم ذكر شهادت به ولايت در اذان
متن زیر مقالهای است به قلم آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی راجع به چگونگی شهادت به ولایت در اذان و اقامه نماز که در تعلیقه ص ۷۸ جلد هفتم مطلع انوار چاپ شده است.
ناگفته نماند كه شهادت به امارت و ولايت أميرالمؤمنين عليه السلام در اذان و اقامه در زمان رسول خدا صلى الله عليه و آله رائج نبوده است، و روايتى كه از سلمان و اباذر در اين خصوص نقل شده است فاقد شرائط وثاقت و اعتبار مىباشد چنانچه در متن مذكور گرديد؛ آرى تنها خبرى كه تا حدودى مىتوان به آن توجه داشت روايت قاسم بن معاويه است كه در احتجاج طبرسى از امام صادق عليه السلام نقل مىكند كه فرمودند:
« إذا قال أحدكم: لا إله إلا الله، محمد رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم، فليقل: على أميرالمؤمنين.»( الإحتجاج، ج ۱، ص ۱۵۸)
” هنگامى كه شهادت به لا إله إلا الله و محمد رسول الله را بر زبان جارى كرديد، شهادت به امارت على بن أبىطالب را بدين نحو: على أميرالمؤمنين، نيز ادا نماييد.”
و نيز در بعضى از منقولات آمده است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در شب معراج وقتى به تماشاى بهشت پرداختند ديدند كه شهادت بر امارت أميرالمؤمنين عليهالسلام در كنار شهادت به وحدانيت پروردگار و رسالت آن جناب قرار گرفته است.( الفضائل، ابن شاذان القمى، ص ۱۵۲٫)
ولى نكتهاى كه بايد بدان توجه داشت اين است كه قطعا اقرار به امارت امير مؤمنان در زمان رسول خدا نه تنها نبوده است بلكه حتى اگر پيامبر اكرم به اداء آن امر مىفرمودند مورد اعتراض و انتقاد اطرافيان خويش و منافقان قرار مىگرفتند؛ چنانچه در مسأله اعلان خلافت و وصايت نيز با اينكه بارها توجه و التفات جبرائيل امين را مشاهده كرده بودند، معهذا به جهت خوف از دسيسه و حيله منافقين تا روز غدير خم مطلبى به صراحت اداء نفرمودند.
اما از منظر ديگر كه به اين مسأله بنگريم، شبهاتى جدى در ورود آن به اذان و اقامه مطرح است:
اول اينكه: گرچه پيامبر به واسطه محاذيرى نتوانستند جزئيت و ورود آن را در اذان و اقامه اعلان نمايند، ولى در طول حيات حضرات معصومين عليهم السلام كه اين محذور وجود نداشته است. آخر چطور ممكن است يك همچو مسأله مهمى از ديدگاه ائمه معصومين عليهم السلام- نعوذ بالله- مخفى مانده باشد و اصلا و ابدا راجع به آن حتى اشارهاى نيز ننموده باشند؟!!
ممكن است براى رفع اين شبهه چنين پاسخ دهيم كه: ائمه معصومين عليهمالسلام به جهت رعايت حال و اوضاع زمانه و اعتراض حكام بنىاميه و بنىمروان و بنىعباس نتوانستند به طور علن اين موضوع را اعلام نمايند و آنها بگويند: جايى كه رسول خدا در اذان و اقامه اقرار به امارت و ولايت على بن أبىطالب ننموده است، چگونه شما موجب بدعت شدهايد و با وارد كردن اين فقره حكمى را كه از جانب رسول خدا نيامده است شما اجراء مىكنيد؟!
نظير اعتراضى كه شيعه بر خليفه دوم راجع به حذف: حى على خير العمل و جايگزينى آن با: الصلاة خير من النوم دارد.
ولى اين پاسخ قانعكننده نخواهد بود؛ زيرا گرچه اعلام اين مسأله موجب بروز اعتراض و انتقاد از جانب حكام و خلفاء ظلم و جور بوده است، اما طرح آن براى خواص اصحاب و شيعيان مخلص و معتمد ائمه عليهم السلام هيچ ايراد و منعى نداشته است و آنها مىتوانستند براى افراد معتمد و موثق نقل كنند و همينطور ….
و ثانيا: اگر فرض را بر اين بگذاريم كه حضرات معصومين عليهم السلام حتى به طور خفاء نيز نتوانستهاند اين موضوع را به اصحاب بگويند، ولى چگونه متصور است كه نزديكترين ياران امام عليهالسلام در طول زمان حدود سه قرن اصلا به اين نكته توجه نداشتهاند و نمازهاى خود را بدون ذكر شهادت بر امارت و ولايت أميرالمؤمنين عليه السلام اداء مىنمودند، آخر مگر آنان از روش و منهاج و رضايت و خواست ائمه عليهم السلام اطلاع نداشتهاند؟!
مسأله نماز و اذان و اقامه مسألهاى نيست كه انسان بخواهد به آسانى و غمض عين از كنار آن بگذرد؛ حياتىترين و مؤكدترين عمل عبادى انسان نماز است! و چگونه است كه اين عبادت افضل را بزرگان از اصحاب معصومين عليهم السلام و پس از ايشان بدون شهادت بر ولايت و امارت أميرالمؤمنين عليه السلام بجاى مىآوردند؟!
بنابراين آنچه به نظر حقير مىرسد آن است كه شهادت بر ولايت امير مؤمنان فى حد نفسه عملى مستحب و ممدوح و قطعا مرضى الهى و مقرب نمازگزار خواهد بود؛ ولى انجام آن به قصد ورود و توقيف از ناحيه شرع منوط به كشف و وجود دليل معتمد و موثق از ناحيه معصومين عليهم السلام مىباشد كه چنين مطلبى تا كنون به اثبات نرسيده است، و لهذا اداء آن به قصد ورود و جزئيت در اذان و اقامه مشروع نمىباشد؛ و الله العالم بحقائق الامور.
منبع: تعلیقه بر کتاب مطلع انوار ج ۷ ص ۷۸ توسط حضرت آیت الله حاج سید محمد محسن حسینی طهرانی