صفحه قبل
بخش ششمين: سفر چهارم حقير به أعتاب در سنه 1387 هجريه قمريه
نصّ عبارت محيي الدّين عربي بر امام زمان طبق عقيدۀ شيعۀ اماميّه
محيي الدّين در «فتوحات» عمل به رأي و قياس را به شدّت محكوم ميكند
دليل محدّث نيشابوري بر تشيّع محيي الدّين ، إبطال عمل به رأي و قياس است
دلالت «فَصُّ حِكْمَةٍ إماميَّةٍ في كَلِمَةٍ هَرونيَّةٍ» بر تشيّع محيي الدّين
كلام صدرالمتألّهين در «مفاتيح الغيب» دربارۀ احكام مجذوبين
براي اولياي عاليرتبه ، امكان دارد احكام را از باطن رسولالله و كتاب و سنّت اخذ نمايند
عامّه كسي را كه مُتعه كند ميكشند ، ولي اگر زنا كند او را رها ميكنند
عامّه شيعه را به اتّهام رَفْض ميكشند ، ولي كافر و مُلحد را رها ميكنند
مرحوم قاضي ، محيي الدّين و ملاّي رومي را كامل و شيعه ميدانستهاند
كلام قاضي و حدّاد : وصول به توحيد بدون ولايت محال است
محي الدين: أقرب الناس اليه علي بن البيطالب، امام العالم وسر الانبياء اجمعين
عرفاي غير شيعه در طول تاريخ ، يا عارف نبودهاند و يا از ترس عامّه تقيّه مينمودهاند
محيي الدّين و سائر عرفاء ، هر يك در مقام بقاء بعد از فناء نور خاصّي دارند
كلام سعدالدّين حَمَويّ دربارۀ محيي الدّين و شهاب الدّين سُهْرَوَرديّ
كلام شعراني در تحريفاتي كه در «فتوحات» بعمل آمده است
نسبت كلام «لَمْ يَقْتُلْ يَزيدُ الْحُسَيْنَ إلاّبِسَيْفِ جَدِّهِ» به محيي الدّين تهمت است
گفتار مير سيّد شريف در «حواشي شرح تجريد» در معني صحيح وحدت وجود
فرمان آقا محمّد علي كرمانشاهي به كشتن سه تن از دراويش
كلام استاد علاّمۀ طباطبائي در حرّيّت اهل توحيد در زمان رفع جُمود و تحجّر
ادلّه و شواهد قاضي نورالله از كلمات أعلام و أشعار بر حقيقت توحيد
صاحب «روضات» شيخ أحمد أحسائي را «بَعْضُ مَشايِخِ عُرَفآئِنا الْمُتَأَخِّرين» ميداند
مدح عظيم و تحسين بليغ صاحب «روضات» از سيّد كاظم رشتي
انتقاد صاحب «روضات» از شيخ أحمد أحسائي و از پيروان وي وسيد عليمحمد باب
لازمۀ پيمودن طريقۀ ضدّ عرفان ، مَدسوس دانستن آثار عظيمۀ مذهب است
روايت وارده در اوج عظمت مقام و منزلت امام عليه السّلام
علاّمۀ أميني : علّت اختلاف عرفاء با اهل ظاهر ، اختلاف استعداد نفوس است
علاّمۀ أميني : كلام عرفاء بالله مافوق انديشۀ بشر است و كتمان آن لازم
ردّ علاّمۀ أميني بر صاحب «أعيان الشّيعة» نسبت غلوّ را به حافظ رجب برسيّ
أشعار بلند پايۀ حافظ رجب در مدائح رسول أكرم و أهل البيت عليهم السّلام
أشعار بلند پايۀ حافظ رجب برسي در مدح و تعظيم رسول أكرم صلّي الله عليه و آله
شيخيّه و حَشويّه با محيي الدّين عربي و عرفاء در دو قطب متعاكس قرار دارند
كلام مرحوم قاضي : شيخ أحمد أحسائي ، خدا را پوچ و بدون اثر معرّفي ميكند
شيخ أحمد أحسائي بدون استاد رياضت كشيد ، و در وادي خطير گرفتار آمد
تعظيم و تجليل ملاّصدراي شيرازي و عبدالوهّاب شَعراني ، از محيي الدّين عربي
توصيف محدّث نوري ، جَلالت شَعراني را از لسانِ ميرحامد حسين از اعلام عامّه
همه بايد در راه سير و سلوك خدا قدم نهند ؛ برسند يا نرسند
كلام محدّث نوري و نقل خبر رجبيّون از محيي الدّين عربي
تحريف محدّث نوري در نقل عبارت محيي الدّين از «محاضرات»
مطالب واردۀ در «محاضرات» دالّۀ بر خلوص شيخ محيي الدّين
در «محاضرات» محيي الدّين از حضرت صادق عليه السّلام روايت دارد
تفسير حضرت حدّاد عبارت محيي الدّين را : «وَ لِكُلِّ عَصْرٍ واحِدٌ يَسْمو بِهِ»
جُنَيد بغداديّ ميگويد : شيخ ما در اصول و فروع و بلا كشيدن عليّ مرتضي است
«شَطَحيّات» كلماتي است از سالك مجذوب كه فيها رآئِحَةُ رُعونَةٍ وَ دَعْوًي
بخش هفتمين: سفر پنجم حقير به أعتاب عاليات در سنۀ 1389 هجريّۀ قمريّه
بعضي از مكاتيب حاج سيّد هاشم حدّاد به خطّ خود براي حقير
سلوك راه خدا بدون انفاق و ايثار و جلوۀ جلال ، محال است
حاج سيّد ضيآءالدّين دُرّيّ و خواب عجيب در تفسير بيت حافظ
بعضي اوقات استاد ، شاگرد را به جهتي تحت تربيت استاد ديگر ميگذارد
مخالفت با رسول خدا در امر اُسامه و پدرش ، از لِسان محيي الدّين عربي
حكم به جواز انتقال از مذهبي از مذاهب عامّه در هر حكمي از احكام ، از لسان محييالدّين
بخش هشتمين: سفر ششم حقير به أعتاب عاليات