ایجاد فضاى مناسب رشد و تعالى به واسطه احادیث و ادعیه

دعاى عالیه المضامین مکارم الأخلاق، و وصیّت‏نامه أمیرالمؤمنین علیه السّلام به امام حسن مجتبى علیه السّلام در حاضرین، و وصایاى رسول خدا به أمیرالمؤمنین، و حدیث شریف عنوان بصرى از صادق آل محمّد، و ده‏ها روایت و حدیث از لواداران دین حنیف همگى شاهد صدقى است بر اینکه مقصود و منظور اولیاى دین‏

ایجاد و تحقّق فضاى مناسب رشد و امنیّت و تعالى در جامعه بشریّت، و بالنّتیجه حرکت و سیر نفوس به سوى مبدأ وجود و عالم وحدت مى‏باشد.

متأسّفانه امروزه در جامعه ما رعایت مسائل اخلاقى به آخرین مراتب انحطاط و سقوط رسیده است. صدق و صفاى سابق جاى خود را به دروغ و تزویر سپرده است؛ تهمت و اشاعات با توجیه مصالح و ضرورت‏ها، نُقل محافل و مجالس گشته است؛ گذشت و اغماضِ مؤکّد در روایات و سنن سلف صالح و کتمان سرّ، تبدیل به افشاى اسرار زندگى شخصى و پرونده‏سازى و بى‏آبرو نمودن اشخاص گشته است. اداءِ دین و تعهّد به قرار و التزام به میعاد، گویا اصلًا براى آن جایى در روابط انسانى و معاشرت‏ها و مبانى اخلاق و دستورات شرع وجود ندارد؛ هنگام استقراض به هر وسیله و واسطه‏اى با قسم‏هاى غلاظ و شداد و التزام‏هاى اکید، قلب و نفس مقابل را نسبت به خود عطوف و رئوف مى‏سازند، امّا پس از رفع حاجت و رسیدن به مقصود گویا اصلًا مطلبى در کار نبوده است، و کار را به آنجا مى‏رسانند که انسان از هر اقدام خیر و انسانى براى ابد توبه و تبرّى نماید!

امّا در تظاهر به شعائر دینى و شرکت در مجالس و تولّى اهل بیت و تبرّى از مخالفین و هیئات، آنان را پیشتاز و پرحرارت مى‏یابیم؛ در حالى‏که امام علیه السّلام مى‏فرمایند:

به نماز و روزه و تظاهر افراد ننگرید، بلکه به صدق و حسن امانت آنها نگاه کنید و آن را معیار سنجش اشخاص قرار دهید.[۱]

صله رحم و حفظ روابط عائلى به دست نسیان سپرده شده است، و بدین لحاظ فاصله مکانى و زمانى موجب فاصله روحى و بروز تخیّلات و توهّمات‏

گردیده است؛ در حالى‏که دستور اکید در اسلام شده است و قاطع رحم را فردى دور از رحمت خدا و موجب سخط و غضب او دانسته‏اند.[۲]

حسن ظنّ به مؤمنین، چنانچه در سیره و اخبار زعماى دین به عنوان محور تشکّل جامعه سالم و معتمد مطرح گردیده است،[۳] تبدیل به سوءظن و اعتقاد خلاف شده است.

دستگیرى و مساعدت و رسیدگى به احوال و شرایط نامناسب حاجتمندان، به تکالب بر متاع دنیا و هجوم بر ادّخار و جمع اموال و قساوت قلب و عدم رعایت موازین و شرایط زندگى مرضىّ الهى متحوّل شده است و هر کس در فکر اهداف مادّى و غایات شیطانى خویش بسر مى‏برد.

در اینجاست که مشاهده مى‏شود کم‏کم ظهورات فطرى و عقلانى افراد که در مقاطع مختلف با راه‏گشایى و تنویر عقلِ عملى موجب پیمودن مسیر صحیح و خداپسندانه آنها مى‏گردید، به واسطه آلوده شدن در این فضاى مسموم، در بوته خفاء و استتار واقع شده، سنن و آداب جاهلى و مادّى به‏جاى آنها در نفس و قلب و فکر آنها رشد و نموّ پیدا مى‏کنند، و زندگى شخصى و روابط اجتماعى فرد را به حیات غیر مرضىّ و مبغوض الهى تبدیل مى‏نمایند.

البتّه در اینجا نیازى به بیان علل این تحوّل و تبدّل نمى‏بینیم، زیرا آنچه که عیان است نه حاجت به بیان است و العاقل یکفیه الإشاره؛ بلکه مقصود صرف بیان نتیجه و معلول است.

 

پانوشت‌ها:

[۱] . الکافى، ج ۲، ص ۱۰۵:« قالَ أبوعَبدِاللَهِ علیه السّلام:” لا تَنظُروا إلى طولِ رُکوعِ الرَّجُلِ و سُجودِهِ، فَإنَّ ذَلِک شَى‏ءٌ اعتادَهُ، فَلَو تَرَکَهُ استَوحَشَ لِذَلِکَ؛ و لَکِنِ انظُروا إلى صِدقِ حَدیثِهِ و أداءِ أمانَتِهِ.”»

[۲] . مشکاه الأنوار، ص ۱۶۶:« قال رسول الله صلّى الله علیه و آله و سلّم:” لا تنزلُ الرَّحمهُ علَى قومٍ فیهم قاطعُ الرَّحمِ.”»\E

[۳] . مصباح الشریعه، ص ۱۷۳٫

 

منبع:  کتاب نوروز در جاهلیّت و اسلام، ص۳۴

 

pormatlab.com

 

برچسب ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن