وقع آگاهى از اسرار و دقایق، درخواست از غریبه نیست
و فرمودند:[۱] در ایامى که در نجف اشرف براى تحصیل مشرّف بودم و در نزد حضرت آیه الحقّ مرحوم آقاى حاج میرزا على قاضى- رضوان الله علیه- تردّد داشتم، روزى در حالىکه تنها در خدمت آن مرحوم بودم از باب گله و شکایت از حالاتم مطلبى عرض نمودم و آن استاد جوابى فرمود بسیار دلنشین، به طورى که حقیقتاً حظّ بردم!
سؤال این بود:
چرا سالک پس از آنکه مدّتى کار کرد و در رشته عرفان قدم نهاد و حالاتى پیدا نمود و مکاشفاتى در او به وقوع پیوست، توقّعش زیاد مىشود و دوست دارد مثلًا ملائکه بر او نازل شوند و جبرائیل امین را ببیند و خلاصه از دقائق و اسرار آگاه شود؟! و اینها همه دلالت بر ضعف در سلوک دارد و ناشى از خامى و ناپختگى است!
مرحوم قاضى- رضوان الله علیه- پس از استماع این سخنان فرمود: آقاجان من! این درخواست از غریبه نیست، خودش از خودش مىخواهد؛ چه اشکال دارد که کسى در مقام یکرنگى و صفا از خودش چیزى بخواهد؟! تمنّائى داشته باشد؟! گله و شکوهاى بنماید؟!
اتّفاقاً این درخواست و شکایت بسیار هم بجا و خوب است! چون راز و نیاز و خواهش بعضى از مراتب وجود است از حقیقت خود؛ مِنک و إلیک، منه و إلیه.
[۱] – مراد از استاد در این عبارت و عبارات بعدى حضرت استاد علّامه طباطبائى- رضوان الله علیه- مى باشد.
منبع: کتاب مطلع انوار، ج۱، ص: ۱۷۵ / جنگ ۷، ص ۱۸۰ و ۱۸۱٫
…
…