کتاب الأصول السته عشر
کتاب الأصول السته عشر در بیان منابع فقه روایى، توسط جمعى از علما و به زبان عربى تألیف گردیده است و همان طور که از نامش پیداست شانزده اصل از منابع روایى ما را در دو بخش جداگانه آورده است.
ساختار کتاب
کتاب، داراى مقدمهاى مفصل مىباشد که بسیارى از مطالب مفید را در مورد اصول حدیثى بازگو کرده است، سپس وارد مجموعه اول روایات در زمان ائمه معصومین شده و هفت کتاب را در این بخش نام مىبرد که با بیان روایاتشان همراه است.
بخش دوم نیز به بیان دومین مجموعه از کتب روایى در زمان ائمه که مشهور به اصول اربعمائه است، پرداخته است؛ شش کتاب نیز در این بخش آمده که با گزیدهاى از کتاب علاء بن رزین همراه است.
گزارش محتوا
مقدمه: در این مقدمه مفصل، بسیارى از مطالب مهم و غیر قابل اغماض در مورد اصول حدیثى و کتاب حاضر بیان شده است.
مؤلف مىفرماید: آنچه ما را بر آن داشته تا به فکر جمع آورى چنین مجموعهاى بیفتیم، از بین رفتن بعضى از منابع اصلى ما در حدیث و کلمات معصومین( علیهم السلام) مىباشد که با توجه به اهمیت حدیث در احکام شرعى ما، نباید چنین اتفاقى مىافتاد.
ایشان از مرحوم وحید بهبهانى نقل مىکند که این سرنوشت بسیارى از ادیان الهى بوده است که با فاصله گرفتن از عهد تشریع و از بین رفتن منابع اصلیشان دچار گمراهى شده و رفته رفته با آموزههاى دینى خود بیگانه شدهاند.
مؤلف، چنین وضعیتى را تهدیدى براى ما مسلمانان برشمرده که وظیفه سنگین صیانت از اصول و منابع اولیهمان را چندین برابر مىکند.
اصول اربعمائه دیگر مطلبى است که به تفصیل در مقدمه توضیح داده شده است؛ این اصول به نظر شیخ مفید، مجموعهاى از مصنفات امامیه از زمان امیر المؤمنین( علیه السلام) تا زمان امام حسن عسکرى( علیه السلام) و مشتمل بر چهارصد کتاب بودند؛ اینکه در مورد بعضى از روات گفته شده که« له اصل»، ناظر به همین مطلب مىباشد.
مرحوم طبرسى مىگوید: این اصول در واقع پاسخهاى امام صادق( علیه السلام) به چهار صد سؤالى است که از محضرشان شده است.
تراث اسلامى در سه مرحله دچار دگرگونى و ضیاع شدهاند که عبارتند از:
مرحله اول که با وفات رسول خدا( صلى الله علیه و آله) و منع از کتابت و تدوین حدیث انجام گرفت.
مرحله دوم بعد از شهادت امام صادق( علیه السلام) و قوت گرفتن عباسیان تا زمان کلینى مىباشد.
مرحله سوم هم از زمان شیخ طوسى و بعد از استیلاى سلجوقیان صورت گرفت.
اما اینکه این اصول چگونه شناسایى شدهاند و محتواى این مجموعه چیست و رواتش چه کسانى هستند؟ در قسمت دیگرى از مقدمه مشخص گردیده است.
اولین آشنایى با مجموعه مذکور، به زمان صفویه که علامه مجلسى بخشى از روایات مزبور را در کتاب بحار الانوار آورد، برمىگردد.
ظاهر این است که شیخ حر عاملى مؤلف وسائل الشیعه، به مجموعه یاد شده دسترسى نداشته است؛ لا اقل تا قبل از زمان تألیف این اثر گرانقدر، زیرا هیچ اشارهاى به روایات آن در وسائل ننموده است.
مجموعه مزبور ویژگىهایى دارد که آن را از امثالش متمایز کرده است؛ مانند اینکه در این مجموعه، برخى از روایات در یک دسته بندى ذکر شدهاند که ظاهرشان با هم همآهنگى ندارد ولى به لحاظ واقعى و با دقت معلوم مىشود همگى مضمون واحدى دارند.
کتاب الأصول السته عشر، از دو مجموعه تشکیل یافته است که اولى مشتمل بر کتاب زید زراد و چند نفر دیگر مىباشد و دومى شامل کتاب عبد الملک و چند نفر دیگر است که به تفصیل اشاره خواهد شد.
در مورد روات مجموعه هم باید گفت که غالب روایات از طریق شیخ الروایه محمد بن ابى عمیر مىباشد که از اصحاب اجماع است.
در مقدمه کتاب، تعاریفى از هر دو مجموعه کتاب و اینکه براى گرد آورى کتاب از چه نسخههایى استفاده شده و طریق تحقیق بر چه پایهاى استوار است، بازگو شده است.
مجموعه اول: همان گونه که قبلا اشاره شد اولین کتاب مجموعه نخست؛ یعنى کتابهاى روایى زمان ائمه( علیهم السلام)، کتاب زید زراد مىباشد و اولین روایت این کتاب از امام صادق( علیه السلام) بوده و در مدح جود و ذم بخل است.
این کتاب غیر از روایت مذکور داراى سى و سه روایت دیگر نیز مىباشد که آخرین آنها دستورى است از امام صادق( علیه السلام) که به هنگام نگاه به آسمان، آیات ۱۹۰ آل عمران و ۵۴ اعراف قرائت گردد.
کتاب بعدى متعلق به ابى سعید عباد عصفرى است که نوزده روایت دارد؛ اولین روایت این کتاب، روایت عاصم بن حمید حناط از امام صادق( علیه السلام) مىباشد.
کتاب سوم کتاب عاصم بن حمید حناط است که مشتمل بر صد روایت است.
کتاب چهارم کتاب زید نرسى است که در بر گیرنده پنجاه روایت از امام صادق( علیه السلام) مىباشد؛ اولین روایت آن از محمد بن ابى عمیر از زید نرسى از امام صادق( علیه السلام) است که در فضیلت روز جمعه و روزهاى عید مىباشد.
کتاب بعدى کتاب جعفر بن محمد بن شرع حضرمى است؛ این کتاب چهار نوع اخبار دارد که عبارتند از: اخبار حمید بن شعیب از جابر جعفى، اخبار عبد الله بن طلحه نهدى، اخبار ابى صباح عبدى و اخبار ابراهیم بن جبیر از جابر جعفى که مجموعا صد و بیست و سه روایت را در بر گرفته است.
کتاب ششم متعلق به محمد بن مثناى حضرمى است که مشتمل بر اخبار ذریح بن یزید محاربى و اخبار محمد بن مثنا بن قاسم حضرمى ملقب به بزیع مىباشد؛ این کتاب نیز شصت روایت دارد.
در این مجموعه دو حدیث هم از على بن عبد الله بن سعید آمده که یکى در مورد دعاى وتر است از امام صادق( علیه السلام) و دیگرى شعرى از هند است که به هنگام رحلت پیامبر( صلى الله علیه و آله) سروده است.
دو روایت بعدى از شیخ تلعکبرى است که از محمد بن جعفر قرشى نقل کرده است.
تلعکبرى یک روایت متفرد نیز دارد که سؤال مرد یهودى از پیامبر( صلى الله علیه و آله) در مورد صداى حیوانات مىباشد.
آخرین قسمت این مجموعه؛ یعنى مجموعه اول، کتابى است که ابو منصور آن را روایت کرده است؛ این کتاب داراى شصت و دو روایت مىباشد که اولین روایت آن در مورد استغفار هر روزه پیامبر( صلى الله علیه و آله) مىباشد.
مجموعه دوم: این مجموعه از کتب روایى اولیه که در زمان ائمه( علیهم السلام) بوده و به اصول اربعمائه مشهور است، اخذ گردیده است.
اولین کتاب این مجموعه، کتاب عبد الملک بن حکیم است که تنها شش روایت دارد و اولین روایت آن هم از امام باقر( علیه السلام) بوده و در باره سابقه سلمان فارسى مىباشد که عمرى را مشغول خدمت به بزرگان مسیحى از فرزندان حواریون و غیرهم بوده و نهایتا توفیق شرفیابى به محضر پیامبر اسلام( صلى الله علیه و آله) را پیدا مىکند. دومین کتاب از دومین مجموعه، کتاب مثنى بن ولید حناط است که بیست و سه روایت دارد.
کتاب بعدى متعلق به خلاد سندى است که هشت روایت داشته و اولین آنها روایتى است از امام صادق( علیه السلام) در بیان حکم ذبح کبوترى از کبوتران حرم.
کتاب حسین بن عثمان بن شریک، چهارمین کتاب مجموعه دوم است که در بر دارنده چهل و چهار روایت از امام باقر( علیه السلام) و امام صادق( علیه السلام) است.
کتاب بعدى متعلق به عبد الله بن یحیاى کاهلى است که سیزده روایت دارد.
آخرین کتاب این مجموعه هم از سلام بن ابى عمره است که ده روایت دارد.
دسته بعدى روایتهاى مجموعه دوم از نوادر على بن اسباط است که شامل سى روایت بوده و در ادامهاش خبرى در ملاحم آمده است؛ این خبر را ابو القاسم على بن حسن بن قاسم یشکرى خزار کوفى معروف به ابن طبال نقل کرده است.
آخرین بخش مجموعه دوم کتاب، انتخاب پنجاه و نه روایت از کتاب علاء بن رزین است که اولین روایتش در توضیح آیه ۸۷ سوره حجر مىباشد.
امام باقر( علیه السلام) در مورد این آیه؛ یعنى«و لقد آتیناک سبعا من المثانی و القرآن العظیم»مىفرماید: مراد، آیه الکرسى است.
روایت دیگرى نیز از امام باقر( علیه السلام) است که فرمود: مردى بعد از بیست و هفت سال گناهى که کرده بود یادش آمد که این تذکر از سوى خداوند براى استغفار وى بوده است.