تاثیر اختلاف افراد و شرائط و جریانات در کیفیّت اوامر و نواهى‏

کتاب سالک آگاه؛ مرحوم علامه آیت الله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی، ص37

هر کلامى غیر از کلام پیغمبر و معصوم، قابل ردّ است. آرائى که شیخ طوسى، شیخ مفید و شیخ صدوق دارند همه قابل ردّ است، آراء هر فیلسوفى و هر حکیمى قابل ردّ است؛ نه اینکه هر حرفشان مردود است، ولى اگر انسان اشتباهى به نظرش مى‏آید مى‏تواند بیان کند، ولیکن با کلامى خوب و با عفّت کلام، نه با جملات تند و بى‌‏ادبانه.

 

[ لازم به ذکر است که مقام تخاطب به تفهیم و تفهّم باز مى‏گردد، و این دو بر حسب شرائط و قرائن و جریانات پیرامون یک موضوع، مختلف و متفاوت مى‏باشند. مثلًا سخن با کودک خردسال و الزام یا تحذیر نسبت به یک امرى، با کودک در سنین ده سال در همان موضوع متفاوت است؛ زیرا مراتب درک و پذیرش در آنها یکسان نمى‏باشد. و هم‏چنین خود افراد در این سنین با یکدیگر متفاوت مى‏باشند؛ برخى از اطفال نسبت به پذیرش یک مطلبى واکنشى نشان نمى‏دهند، و بعضى دیگر به سختى زیر بار سخن و مطلبى مى‏روند، بعضى از آنها علائق شخصى خود را بیشتر مدّ نظر قرار مى‏دهند و بعضى کمتر.

و در اینجاست که انسان براى تحقّق یک مسئله‏اى نمى‏تواند نسبت به همه آنها از یک روش و یک طرز برخورد استفاده کند، و چه بسا نرمش و مدارا براى بعضى از آنها موجب ضرر و زیان غیر قابل جبران گردد. این مورد نمونه کوچکى است از این پدیده شگرف در نظام خلقت و اجتماع که چگونه دو فرد در مقام فهم و پذیرش به مانند هم و مساوى با یکدیگر نمى‏باشند.

و لذا مشاهده مى‏شود تدوین قوانین جزائى براى افراد متخلّف اجتماع مى‏باشد، نه براى افراد ملتزم و با فرهنگ، زیرا آنان خود به مقرّرات و قوانین پایبند مى‏باشند و نیازى به عقوبت و جریمه و مکافات نخواهد داشت. و اکنون نیز در پاره‏اى از کشورها مشاهده مى‏شود که کار دادگاه‏ها و محاکم کساد، و مراجعه در آنها به ندرت اتّفاق مى‏افتد؛ ولى در برخى از کشورها براى مراجعه به دادگاه در امور مختلفه، صف‏هاى طولانى و ازدحام خارج از حدّ توقّع و انتظار تشکیل مى‏‌گردد. و این مسئله صرفاً به جهت عدم رعایت موازین انسانى و اصول اخلاقى و پایبندى به قانون و ضوابط است.

روى این اصل، ملاک و معیار در کیفیّت سخن گفتن و القاء کلام به مخاطب را مى‏توان در تأثیر بیشتر کلام در نفس مخاطب و پذیرش آن از طرف او دانست. و براى تحصیل این موضوع از ابزارها و روش‏هاى گوناگون باید بهره جست.

و لذا در آیه شریفه مى‏بینیم که مى‏فرماید:

( وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ)( سوره نحل( ۱۶) آیه ۱۲۵)؛ یعنى:« با آنان به بهترین روش و نیکوترین شیوه به بحث و گفتگو بپرداز.»

یعنى در هر مقام به تناسب و رعایت شئون و خصوصیّات همان مقام وارد گفتگو و مباحثه و سخن شو، تا بتوانى تأثیر بیشتر و پذیرش افزون‏ترى را در مخاطبین خود به وجود آورى.

در آیه دیگر خطاب به حضرت موسى علیه‏السّلام مى‏فرماید:

( فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشى‏)( سوره طه( ۲۰) آیه ۴۴)؛« با فرعون به نرمى و رفق سخن بگویید، باشد که متنبّه گردد و یا از عواقب کردار خویش بهراسد.»

ولى در بعضى از اوقات سخن باید همراه با قدرى درشتى و تندى صورت پذیرد، زیرا مقام اقتضاى حدّت و تندى دارد؛ چنانچه مى‏فرماید:

( وَ لْیَجِدُوا فِیکُمْ غِلْظَهً)( سوره توبه( ۹) آیه ۱۲۳)؛« با مشرکین و منحرفین سخن به درشتى بگویید.»

زیرا نفس سرکش و معاند آنان زیر بار سخن نرم و گفتار ملایم نمى‏رود، و باید با کلام تند و سخن صریح و خطاب حاد آنان را به خود آورد و متوجّه خطا و اشتباهشان ساخت.

مثلًا در جریان عاشورا مشاهده مى‏کنیم سیّدالشّهداء علیه‏السّلام هنگام نصیحت و موعظه و تنبّه آنان به ذکر خطابه‏‌اى ملایم و سخنانى نرم و مشفقانه مى‏‌پردازند، و وقتى مشاهده مى‏کنند که این گفتار نتوانسته است در نفوس سرکش و قلوب قاسى آنان تأثیر بگذارد، با عباراتى همچون:

إنَّ الدَّعِىّ بنَ الدَعىّ قد رَکَزنى بین اثنتین: بین السَّلَّه و الذّلّه، و هیهاتَ منَّا الذِّلَّه!( مقتل الحسین علیه‏السّلام، مقرّم، ص ۲۴۴)

« این زنازاده فرزند زنازاده مرا بین دو امر مخیّر گردانیده است: بین مرگ و شهادت یا ذلّت و خوارى؛ هیهات از اینکه ما ذلّت و خوارى را برگزینیم و بر شهادت ترجیح دهیم!»

زیرا مقام، مقام خدعه و نیرنگ و نفاق است با ظاهرى عوام‏پسند و بهانه‏اى پر مکر و فریب. ابن‏زیاد به عنوان حاکم منصوب از جانب خلیفه مسلمین که نماز مى‏خواند و روزه مى‏گیرد و مردم را به سمت و سوى اجتماع و وحدت پیرامون خلیفه شرابخوار قمارباز میمون‏باز فرامى‏خواند، در اینجا دیگر سخن از روى شفقت و ملاطفت و ملایمت نتیجه و ثمرى ندارد؛ باید با بازگو کردن این اوصاف و حقایق مردمى را که به زیر پرچم و عَلَم او گرد آمدند متنبّه نمود و به ایشان تذکّر داد که هان اى گروه غافلان و جاهلان، به خود آیید و بنگرید که به دور چه جرثومه‏اى جمع شده‏اید و براى او و حکومت او دنیا و آخرت خود را تباه مى‏سازید!

بنابراین باید در هر مقام، مطابق با مقتضیات همان مقام رعایت تعابیر و کلمات و اصطلاحات را نمود، تا سخن بهتر و رساتر در جان و نفس مخاطب تأثیر گذارد.( معلّق) ]

 

این یک مطلب؛ پس رفقا همیشه باید در مباحثات خودشان بدانند که: ردّ و ایراد و بحث، همه به جاى خود صحیح است و باید انجام شود؛ ولیکن باید احترام بزرگان را حتماً نگه داشت. انسان باید از شهید اوّل، علّامه، شیخ طوسى و … با کمال احترام نام ببرد. ولى خُب در اینجا اشتباهى هست، این اشتباه که چیزى نیست.

منبع:  سالک آگاه، ص۳۷

 

pormatlab.com

 

 

برچسب ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن