چرا چند شب است یاد من نمى کنید؟!
در سنه ۱۳۶۴ هجریه قمریه، که مرحوم آقا دائى آقا میرزا محمّد طهرانى،- رضوان الله علیه- به قصد تشرّف ارض اقدس به طهران آمده بودند و در منزل مرحوم والد- رضوان الله علیه- که وارد شده بودند، رفت و آمد زیاد و از هر صنف به دیدن آن مرحوم مى آمدند؛ بدیهى است اعمام این بنده نیز شبها و بعضى از روزها نیز مرتّباً آنجا مى آمدند.
در همان وقت آقاى آقا میرزا نجم الدّین آقازاده مرحوم آقا دائى خواب مىبیند مرحومه عمهاش را (جدّه این جانب) که مىگفت: به محمّد رضا بگو چرا چند شب است یاد من نمىکنید؟!
این خواب را براى آقاى حاج سید محمّد رضا، عموى بنده تعریف مىکند و مىگوید شما چه براى ایشان خیرات مىنمودید که چند شب است ترک کردید؟
ایشان ناگاه متوجّه مىشوند که این چند شب به واسطه پذیرایى از مهمانها از خواندن نماز والدین که سالهاى متمادى بوده است ملتزم به آن بودهاند غفلت کرده اند.
منبع: کتاب مطلع انوار، ج۱، ص: ۱۴۸
…
…