تذييلات و محاكمات استاد آية الله علاّمه: حاج سيّد محمّد حسين طباطبائي أعلي الله مقامه
تذييل اوّل بر مكتوب اوّل شيخ رحمة الله عليه
تذييل اوّل بر مكتوب اوّل سيّد قدّس الله سرّه
تذييل دوّم بر مكتوب دوّم شيخ قدّس الله سرّه
تذييل سوّم بر مكتوب سوّم شيخ قدّس سرّه
تذييل سوّم بر مكتوب سوّم سيّد قدّس سرّه
تتمّۀ تذييل سوّم بر مكتوب سوّم سيّد (ره)؛ و چهار تذييل بر چهار مكتوب ديگر سيّد (ره)؛ و چهار تذييل بر چهار مكتوب ديگر شيخ (ره به قلم تلميذ علاّمۀ طباطبائي
تتمّۀ تذييل سوّم بر مكتوب سوّم سيّد (ره)
تذييل چهارم بر مكتوب چهارم حضرت شيخ قدّس الله سرّه
وجود، وقتي داراي صرافت است، كه به جميع موجودات يكسان باشد
بر برهانِ حقيقي بودن وحدت، و اعتباريّت كثرت، مذهب تثليث و ثنويّه، نفي ميشوند
در ذات حقّ تعالي، جميع صفات فاني بوده، حدود خود را ندارند
اوّلين كسي كه وحدت حقّ را صرف دانسته و آنرا تشريح كرد، أميرالمؤمنين صلوات الله عليه بود
قرآن كريم، وحدتِ حقّۀ حقيقيّه را بيان كرد، ولي علماء نفهميدند
براي خود صدرالمتألّهين هم معلوم نشد كه: وحدت حقّه با تشكيك سازش ندارد
خطبههاي أميرالمؤمنين عليه السّلام، در وحدت صرافۀ ذات حقّ
داخلٌ في الاشياء علي غير ممازجة، و خارجٌ منها علي غير مباينة
دو قسم وحدت براي حقّ تعالي ثابت است؛ و دو قسم، ممنوع
تذييل چهارم بر مكتوب چهارم حضرت سيّد قدّس الله نفسه
تذييل پنجم بر مكتوب پنجم حضرت شيخ قدّس الله سرّه
تذييل پنجم بر مكتوب پنجم حضرت سيّد قدس الله سرّه
تذييل ششم بر مكتوب ششم حضرت شيخ رضوان الله عليه
اولين كسي كه در كتابهاي خود، وحدت عددي را از حقّ تعالي نفي كرد، صدرالمتألّهين بود
برهان علاّمۀ طباطبائي بر قاعدۀ بسيط الحقيقة كلّ الا��ياء
تصرّف شيخ، موجب تبديل وحدت بالصّرافة، به وحدت عددي است
ظاهر آيات قرآن، معصيت و شقاوت را مستند بهارادۀخدامينمايد؛و ارادۀخدا عين ارادۀبندهاست
تذييل ششم بر مكتوب ششم حضرت سيّد طهرّ الله تربته
بشرط لا دانستن واجب، مستلزم تحديد، و تركيب، و عددي بودن است
بزرگاني كه تصريح دارند بر آنكه شبهۀ ابن كمّونه بدون توحيد وجود قابل حلّ نيست
أصل شبهۀ ابن كمّونه، از شيخ شهاب الدّين سهروردي صاحب حكمة الإشراق است
بنا بر أصالة الوجود، شبهه، جواب سهل دارد؛ نه بر أصالة الماهيّة
صدر المتألّهين، پاسخ از اين شبهه را بنا بر وحدت وجود، عرشي ناميده است
تذييل هفتم بر مكتوب هفتم حضرت شيخ رضوان الله عليه
غير از سوفسطائيّه، حكماي عالَم، عالَم را با واقعيت مينگرند
اصالت از وجود است؛ و وجود واحد است بالوحدة الحقّة الحقيقيّة
حركت كشتي، واسطۀ در عروض است براي حركت سرنشنيان آن، نه واسطۀ در ثبوت
إنَّ الله لم يَزَل بلا زمانٍ و لا مكانٍ، و الآن كما كان
انّ الله خِلْوٌ مِن خلقه، و خَلقه خِلْوٌ منه، خُلُوَّ حقيقي نيست
انّ الله شيءٌ بحقيقة الشّيئیّة، غير أنّه لا جسمٌ و لا صورةٌ
انّ الله يمسك الاشياء بأظلّتها؛ مراد از أظلَّه، ماهيّات است
زيادتي صفت بما هي صفةٌ از ذات، در برهان، و شهود، و شرع
خطبههاي حضرت أميرالمؤمنين عليه السّلام، در زيادي صفات از ذات
أئمّه عليهم السّلام أسماء خدا هستند، و اسم صفت است، و زياده بر ذات
تذييل هفتم بر مكتوب حضرت سيّد قدّس الله سرّه الزّكيه
داعي حضرت سيّد (ره) بر ادامۀ مكاتيب، ارشاد به توحيد بوده است
علّت تأبّي شيخ از قبول اندكاك و فناء موجودات در حقّ تعالي
گفتار صدر المتألّهين كه اكثر ناظرين، كلام عرفا را ادراك نميكنند
روايت وارده بر آنكه در آخرالزّمان قومٌ متعمقون فأنزل الله سورة التّوحيد و الحديد
كلام صدرالمتألّهين در كيفيّت تجلّي الهي در نفوس قدسيّه
كلام حكيم سبزواري در كيفيّت انعكاس شعاع نور حقّ به مظاهر عالم امكان
خطبۀ أميرالمؤمنين عليه السّلام در رفع حجابهاي نور توحيد براي اولياي خدا
خاتمۀ بحث، و دعا و طلب غفران