جلسه ۳۳ درس خارج فقه، مبحث حج
موضوع: استطاعت
سخنران: حضرت آیت اللـه حاج سیّد محمّد محسن حسینی طهرانی – تاریخ: ۵ ذی القعده الحرام ۱۴۲۹ ه.ق
[button color=”orange” size=”small” link=”http://file.pormatlab.com/kimiyasaadat/haj033.mp3″ icon=”” target=”false”]دریافت صوت[/button]
[button color=”red” size=”small” link=”http://file.pormatlab.com/kimiyasaadat/haj033.pdf” icon=”” target=”false”]دریافت متن[/button]
چکیده:
۱- واجب مطلق و مشروط اصطلاح شرعی و متخذ از روایات نیست. بلکه اصطلاحی است که فقهاء و اصولیین وضع کردهاند.
۲- تعریف واجب مطلق: واجبی که تحقق آن واجب به هیچ شرطی و أمری مشروط نباشد.
۳- تعریف واجب مشروط: واجبی که تحقق آن واجب منوط و مشروط به شرطی باشد.
۴- فقهاء و اصولیین در کیفیت تعریف واجب مطلق و مشروط اختلاف دارند. مثال: بعضی واجب را نسبت به بلوغ و عقل و علم و قدرت مشروط دانستهاند. چون بدون اینها واجب تنجز و فعلیت پیدا نمیکند.
۵- بعضی دیگر واجب را مطلق گرفتهاند مثلاً صلوه را نسبت به آن چهار مورد، اما نسبت به زوال و یا تحصیل طهارت مشروط گرفتهاند.
۶- قول سوم که مرحوم آخوند باشد فرموده که: اطلاق و شرط دو وصف اضافی هستند. یعنی ممکن است یک واجب نسبت به بعضی امور مطلق و نسبت به بعضی امور مشروط باشد.
۷- استاد: اختلاف در اقوال ساده نیست بلکه اختلاف اساسی و جوهری است باید دید ما به عنوان یک اصولی و در رابطه با انسانی که در ظرف تکلیف است، بحث میکنیم؟ و یا به عنوان بحث فلسفی (انسان را بما أنه فاعل) مطلب را بررسی میکنیم. توضیح مطلب: تاره این واجب را نسبت به یک انسان کامل و مکلف که تکلیف متوجه او شده مورد بررسی قرار میدهیم، و میگوئیم این واجب برای این انسان تحققش مطلق است یا مشروط؟ تاره آن انسان طفل است که تکلیف متوجه او نیست در اینصورت بحث از واجب و مطلق چه معنی خواهد داشت؟ چون مورد خطاب شارع نیست. مرحوم آخوند راه دوم را طی کرده است ولذا حج را واجب مشروط نامیده است.
۸- مطلب دومی که ذکر کردهاند مسئله عقل است و واجب را نسبت به او مشروط گرفتهاند. نظر استاد: عقل و علم ریشهاش به قدرت برمیگردد. چون مجنون و جاهل قدرت بر انجام تکلیف ندارد.
۹- در رابطه با قدرت دو دیدگاه هست: الف: قدرت به معنای تهیّأ و استعداد فاعل برای اتیان فعل، نه یک مقدمه شرعی در ظرف تکلیف. قوام این قدرت به دو چیز است: اول: علل معدّه و علل فاعلی. دوم: رفع موانع برای تحقق فعل. قدرت به این معنا یک بحث فلسفی است و ربطی به بحث ما در اصول ندارد. همانند قدرت بر طیران که بحث شود: حج نسبت به طیران انسان واجب مشروط میشود؟ و یا حج نسبت به طفل شیرخواره و یا وجوب غض نظر بر أعمی. این نحو بحث عبث و لغو خواهد بود، چون تکلیف متوجه او نیست. نکته جالب: محقق صاحب شرایع به علامه حلی درس میداد و او کم سن و سال بود. محقق گفت: حکم اولی نسبت به وجوب استقبال به خود کعبه است. منتها در اماکن بعیده چون قدرت بر استقبال نیست وجوب به جهت کعبه تبدیل میشود. علامه اشکال کرد: در بلاد بعیده مکلف قادر بر استقبال به خود کعبه نیست تا تشریع شود بلکه حکم اولی استقبال به جهت کعبه است. و این استدلال چقدر زیباست.(گرچه غلط است) ب: و اما قدرت به معنای دوم که در ظرف تکلیف باید بررسی شود باید بحث کرد چه نوع قدرتی است که در عین اینکه تکلیف و واجب متوجه او هست باید دید آن واجب مطلق است یا مشروط؟ مثال: صلوه نسبت به اصل طهارت مطلق است چون در قدرت او هست، اما نسبت به طهارت مائیه مشروط میشود چون گاهاً آب ندارد.