عدم تأثیر پیشرفت تکنولوژى بشر در تربیت نفس و وصول او به مراتب کمال‏

ممکن است یک فرد به لحاظ هوش و استعداد در پاره‏اى از فنون به توفیقاتى دست یابد و حائز مراتبى والا در زمینه‏هاى مختلف از علوم و تجارب گردد، ولى از تعالى روح و مکرمت اخلاق و اصول فطرى بهره‏اى نداشته باشد.

آن پزشکى که حائز درجات برجسته تخصّص و تجربه است، تا چه اندازه از موهبت وجدان و اصول انسانى بهره‏‌مند شده است؟ و آیا همین مقدار از تجربه و اطّلاع در میزان سنجش و ارزشیابى، کفایت مى‏کند و دیگر نیازى به خصوصیّت و ارزشى دیگر نمى‏باشد؟! و آیا هنگام مراجعه یک مادر مستمند با طفل مریض و امتناع از مداوا و درمان، چه احساسى در درون و قلب خود مشاهده مى‏کند؟

آن قاضى که حق را به رأى‏العین ملاحظه مى‏کند ولى به واسطه نفوذ و شئون یکى از طرفین، حکم به مصلحت او صادر مى‏کند و یا از او به منافعى مى‏رسد، چگونه در ضمیر و وجدان خویش با این مسأله کنار مى‏آید؟ و بر همین قیاس سایر اصناف و افراد مختلف.

در اینجاست که به این نکته حیاتى و اصل والاى معرفت و اخلاق مى‏رسیم که: وصول بشر به فنون و شئونات دنیوى تأثیرى در تربیت و ارتقاى نفس و تقرّب به مراتب کمال و تزکیه انسانى نخواهد داشت، و براى این منظور باید به دنبال چاره و مسیر دیگرى بود.

آرى بدون پرداختن به ارزش‏هاى معنوى و تربیت و تزکیه نفس، به هر میزان که از شئون ظاهرى و فنون و آگاهى‏هاى این نشئه بهره‏مند شویم خطر وقوع در مهالک شهوات و حیوانیّت و سبعیّت، بیشتر و قوى‏تر خواهد بود و عدم توجّه به مسائل اخلاقى و تسامح در آنها، بى‏بند و بارى و تبدّل به عادات متقابل را در پى خواهد داشت.

امروزه در جوامع غربى به خصوص، عدم توجّه به رعایت نزاکت و حفظ حریم روابط خصوصى در ملأ عام حتّى براى افراد مسنّ و سالخورده، امرى پیش پا افتاده و غیر قابل تأمّل است. در وسائط نقلیّه عمومى و خیابان‏ها و پارک‏ها هتک مبانى و اصول روابط خانوادگى به وضوح مشاهده مى‏شود و متأسّفانه این قضیّه تبدیل به یک روش و سنّت و عادت شده است، صحنه‏هایى که یک انسان عادى و معمولى شرم دارد که در آن حضور یابد و یا بدان بنگرد. و یا تجویز تظاهر مردان و زنان در ملأ عام به برهنگى شرم‏آور و لخت مادرزاد و انجام آن توسّط اشخاص در هر سنّ و مرتبه‏اى در مرئى و منظر کودکان، چه توجیهى مى‏تواند داشته باشد؟! و یا به رسمیّت شناخته شدن آزادى‏هاى افسار گسیخته جنسى در قالب هم‏جنس‏گرایان و اعلان عمومى و تظاهرات در ملأ عام به صورتى وقیح و قبیح و شرم‏آور چگونه توجیه مى‏شود؟! در حالى‏که هر کدام از این افراد داراى شأن و منزلتى در اجتماع خود و محیط زندگانى خود مى‏باشند.

همه این امور به جهت عدم توجّه به مبانى اخلاق و اصول فطرى و به کار نگرفتن عقل فطرى و اندیشه خدادادى بشرى است که کم‏کم انسان را از اندوخته‏ها و ودائع فطرى جدا مى‏کند، و آنچه ابتدائاً و در بدو امر در نظر انسان قابل توجّه و پیگیرى است، به واسطه تسامح و بى‏اعتنایى، به ضدّ و عادت و صفت مخالف آن تغییر مى‏یابد؛ غیرت ابتدایى به بى‏غیرتى و صفات زشت و خوک گرایانه متحوّل مى‏شود، احساس نوع‏دوستى و ترحّم به خودمحورى و تحفّظ بر حریم شخصى متبدّل مى‏گردد، انصاف و مروّت به خودخواهى و قساوت و بى‏رحمى تغییر چهره خواهد داد، و همین‏طور … و این در حالى است که شخص، واجد خصوصیّات اجتماعى و فنون و شئونات شخصى خویش مى‏باشد. [جهت اطّلاع بیشتر رجوع شود به کتاب نور ملکوت قرآن، ج ۱، ص ۱۳۱- ۱۴۷٫]

منبع:  کتاب نوروز در جاهلیّت و اسلام، ص۳۶

 

pormatlab.com

برچسب ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن