سگ با وفا بعد از فقدان صاحبش
وفاى فوق العاده و شگفت انگیز روى حیوانات ژاپن هم اثر بخشیده است و حالا لازم میدانیم یک داستان واقعى را بیان کنیم:
دکتر «کیزا بورو کوبایاشى» پروفسور دانشکده کشاورزى «امپریال توکیو» یکى از دوستداران واقعى سگ بود، او سگهاى بىشمارى از نوع «اکیتا» را تربیت کرده بود و از آنان نگهدارى مىکرد. یکى از شاگردان این پروفسور که به علاقه استادش واقف بود سگى از همان نوع «اکیتا» به وى تقدیم داشت و اتفاقا سگ بسیار باهوشى بود، با سایر سگها وجه تمایز داشت و همچنانکه بزرگ مىشد محبت بیشترى به پروفسور مىیافت و بیشتر اوقات در کنار او دیده مىشد … پروفسور به این سگ «هاچى» نام داده بود، و هاچى یعنى با وفا.
هاچى، همانطور که از نامش پیدا بود پیوسته در اطراف محیط دانشگاه پرسه مىزد تا سخنرانیهاى پروفسور پایان یابد و یا در ساعت معین جلوى ایستگاه «شى یوبا» (ایستگاهى که پروفسور در نزدیک منزلش از ترن پیاده میشد) منتظر میماند تا صاحبش برسد، او را ببیند و کمى با هم قدم بزنند.
در یکى از روزهاى ماه مه سال ۱۹۲۵ نیز هاچى به عادت معمول پروفسور را تا ایستگاه مشایعت کرد، اما این آخرین دیدار او بود، زیرا بعد از ظهر همان روز پروفسور در تصادفى کشته شد و دیگر به خانه باز نیامد، و از آن روز به بعد هاچى نگونبخت و باوفا هر روز به ایستگاه میرفت، ساعتها منتظر میماند، هراسان و مضطرب به اطرافش مىنگریست تا شاید یکبار و فقط یکبار دیگر محبوبش باز گردد و او را ببیند!
سالها میگذشت و هاچى در ساعتى که مىباید پروفسور باز گردد به ایستگاه میرفت تا اینکه پس از زمانى دچار بیمارى پوست شد، اما بر اثر معالجه بهبود یافت و چون معروفیتى بسزا در آن محله به دست آورده بود یکى از ساکنان سرگذشت دردناک این حیوان با وفا را در مجلهاى انتشار داد، این مقاله مثل بمب ترکید، توجه عموم را برانگیخت و انعکاس عظیمى پیدا کرد، و هاچى بیش از پیش شهرت یافت، در این میان یکى از هنرمندان برجسته هاچى را مدل قرار داد و مجسمه بسیار زیبایى از او ساخت، در یک نمایشگاه بزرگ دولتى به معرض تماشا درآورد، و علاقه مردم نسبت به هاچى صد برابر شد.
بالأخره ارگانها و سازمانهاى وابسته به دولت مصمم شدند تا مجسمه برنزى او را بریزند و در آوریل سال ۱۹۳۴ طى تشریفاتى از مجسمه برنزى هاچى در مقابل همان ایستگاه پرده بردارى شد، و هاچى وظیفه خود را که انتظار پروفسور بود براى ابد ادامه داد!
اما در روزهاى دشوار ۱۹۴۵ که جنگ به شدت ادامه داشت ارتش ژاپن بر اثر کمى آهن و مس مصمم شد مجسمه را بردارد تا با گداختن آن مواد مورد لزوم جنگى بسازند، اما دوباره دو سال پس از جنگ عشاق هاچى گرد آمدند و با همکارى آقاى اندو (فرزند مجسمه ساز اصلى) مجسمه برنزى او را براى دومین بار تعمیر کردند، و امروز هرکس از برابر آن ایستگاه عبور کند از عشق این سگ باوفا لذت مىبرد، و حالتى میان اندوه و شادى در خود احساس میکند.
منبع: کتاب مطلع انوار ج۱ ص ۲۶۱ به نقل از سفرنامه برادران امیدوار
…
…
کاش برخی انسانها حداقل یکمقدار معرفت این سگ رو داشتند