کتاب مصباح الشریعه و انتساب مطالب آن به امام صادق علیه‌‏السلام‏

کتاب سالک آگاه؛ مرحوم علامه آیت الله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی، ص23

نظر مرحوم حاج میرزا حسین نورى در خاتمه مستدرک این است که کتاب مصباحُ الشّریعه براى فُضَیل بن عِیاض است؛[۱] نه فضیل بن یسار.[۲]

فضیل بن عیاض- به کسر عین- که صاحب کتاب مصباح الشّریعه است، شاهد سخن ما است. در کتاب مصباح الشّریعه «قالَ الصّادق» زیاد آمده است، بلکه اصلًا هر کس کتاب مصباح الشّریعه را نگاه کند، مى‏گوید همه‏اش از حضرت‏ صادق علیه السّلام است؛ قال الصّادق، قال الصّادق است؛ یعنى شخصِ ناقل، بلاواسطه از خود حضرت نقل مى‌‏کند.

مرحوم سیّد بن طاووس، شهید ثانى و کفعمى هم یکسره مى‏گویند: «کتاب از حضرت صادق است.»[۳]

ولى بعضى از مطالب در آن هست که با فرمایشات حضرت صادق نمى‏سازد؛ مثلًا در بین مطالبى که از حضرت صادق نقل مى‏کند مى‏گوید: «سُفیان ثورى هم در اینجا چنین مطلبى گفته است.» سُفیان ثورى در زمان حضرت صادق علیه السّلام و از بزرگان مُتصوِّفه بوده و با حضرت هم ارتباط نداشته است، و شیعیان اصلًا از سفیان‏ثورى نقل نمى‏کنند و حرف‏هاى او را حجّت نمى‏دانند. لذا آمدن حرف‏هاى سفیان در میان کلام حضرت صادق، این را مى‏رساند که نمى‏شود گفت همه این کلام از حضرت صادق علیه السّلام است.

و هم‏چنین از این‏گونه شواهد هست که نمى‏شود به طور قطع تمام کتاب را یکسره به حضرت صادق علیه السّلام نسبت داد.

ولى از طرفى چون فضیل‏بن عیاض راوى روایت است و اینکه کتابى داشته است از حضرت صادق علیه السّلام، معروف و مشهور است؛ و از طرف دیگر مطالب کتاب مصباح الشّریعه خیلى عالى است و سطح مطالب آن بالاست- ظاهراً صد باب است، و در هر بابى از توکّل و تسلیم و نیّت و طهارت و اراده و سجود و رکوع و قرآن و … هر کدام را مفصّل شرح مى‏دهد و اسرارش را بیان مى‏کند- لذا من حیث المجموع مرحوم حاج میرزا حسین نورى بعد از بحث‏هاى مفصّلى که در خاتمه مستدرک دارد، نتیجه مى‌‏گیرد:

این کتاب براى فضیل بن عیاض است که از مجالس و مواعظ حضرت استفاده کرده و جمع آورى نموده است. و اگر احیاناً در آنجا به مطلبى برخورد کردیم که با کلام خود حضرت منافات داشت، قابل تأویل است؛ یعنى باید بگوییم که آن مطلب از خودش است، یا مثلًا: قالَ السُّفیانُ الثَّورِى، یعنى در اینجا در میان مطالبى که از حضرت بیان مى‏نموده، خودش این را هم اضافه کرده است. و امّا اینکه او این کتاب را از نزد خودش آورده باشد، یا از پیش خودش جعل کرده و به حضرت نسبت داده باشد، هیچ این احتمال درباره او نمى‏رود. فضیل بن عیاض مرد موثّق و ثقه و از اولیاى خدا بود و اینکه انسان کتابى از پیش خودش جعل کند و بعد به حضرت صادق نسبت بدهد، این افتراء و دروغ است؛ و حرام است! و کسى درباره او اصلًا چنین احتمالى نداده است.[۴]

 

[۱] . خاتمه المستدرک، ج ۱، ص ۲۱۵٫

[۲] . فضیل بن یسار شخص دیگرى است از اهل مکّه و از اصحاب حضرت صادق، که او هم از رُوات و موثّقین معروف است.( علّامه طهرانى، قدّس سرّه)

[۳] . رجوع شود به الأمان من أخطار الأسفار و الأزمان، ص ۷۸؛ خاتمه المستدرک، ج ۱، ص ۱۹۴؛ منیه المرید، ص ۱۷۲ بعد از نقل چند روایت از مصباح الشّریعه مى‏فرماید:« هذا کلّه من کلام الصّادق علیه‏السّلام»؛ روضه المتّقین، ج ۱۳، ص ۲۰۱:« و علیک بکتاب مصباح الشّریعه، رواه الشهید الثّانى- رضى الله عنه- بأسانیده عن الصّادق علیه‏السّلام، و متنه یدلّ على صحّته»؛ ولایت فقیه، ج ۳، ص ۱۴٫

[۴] . خاتمه المستدرک، ج ۱، ص ۲۱۵٫

منبع:  سالک آگاه، ص۲۳

 

pormatlab.com

 

 

برچسب ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن