وجه ایستادن مردم هنگام برده شدن نام قائم علیهالسّلام
[وجه ایستادن مردم هنگام برده شدن نام قائم علیهالسّلام]
در کتاب دادگستر جهان، صفحه ۱۵۷، وارد است نقلًا عن الزام الناصب طبع سال ۱۳۵۱، صفحه ۸۱، که:
«امام رضا علیه السّلام در یکى از مجالس خراسان حضور داشت، کلمه قائم مذکور شد پس آنجناب ایستاد و دست مبارکش را بر سر نهاد و فرمود: اللهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَه و سَهِّل مَخرَجَه.»
أقول: در الغدیر جلد ۲، صفحه ۳۶۱، از کتاب مشکاه الأنوار تألیف شیخ محمّد بن عبدالجبّار بحرانى، و از کتاب مؤجِّجُ الأحزان تألیف شیخ عبدالرّضا أوالى بحرانى حکایت کرده است که:
«رُوِى انّه لمّا قرأ دِعبِل قَصیدَتَه علَى الرّضا علیهالسّلام و ذَکَر الحجّهَ عَجَّلَالله تعالى فرجَه بقوله:
فَلَولا الَّذِى أرجُوهُ فى الیومِ أو غَدٍ | تَقَطَّعَ نَفسِى إثرَهُم حَسَراتى | |
خروجُ إمامٍ لا مَحالهَ خارجٌ | یقوم عَلَى اسْمِ الله و البَرَکاتِ |
وَضَعَ الرضا علیه السّلام یدَه علَى رأسه، و تَواضعَ قائمًا، و دَعى له بالفَرَج.
و حکاه عن المشکاه صاحبِ الدمعه الساکبه و غیره.»
و در همین کتاب در صفحه ۱۵۸ از الزام الناصب، طبع سال ۱۳۵۱، صفحه ۸۱، نیز نقل شده که در زمان حضرت صادق [علیه السّلام] ایستادن مردم هنگام برده شدن نام قائم در بین مردم متعارف بوده است؛ گوید:
«خدمت حضرت صادق [علیه السّلام] عرض شد علّت چیست که در موقع ذکر نام قائم باید قیام کرد؟ در جواب فرمود:” صاحبالأمر غیبتى دارد بسیار طولانى، و از کثرت لطف و محبتّى که به دوستانش دارد هر کس وى را به لقب قائم که مُشعر است به دولت او و اظهار تأثّرى است از غربت او یاد کند، آنجناب هم نظر لطفى به او خواهد نمود، چون در اینحال مورد توجّه امام واقع مىشود سزاوار است از باب احترام برخیزد و تعجیل فرجش را از خدا بخواهد.”»
منبع: کتاب مطلع انوار، ج۴، ص: ۵۱ / جنگ ۵، ص ۱۹۳٫ به نقل از الزام الناصب، ج ۱، ص ۲۴۶٫
…