مقام انسان در میان موجودات
کتاب معادشناسی؛ مرحوم علامه آیت الله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی، ج1، ص17
در میان تمام موجودات از جماد و نبات و حیوان، انسان داراى یک شرافت و داراى یک خاصّهاى است که او را از بقیّه متمایز نموده و در صفّ خاصّى قرار داده است؛ و آن همان قواى عاقله و ادراک کلّیّات و امکان عروج و صعود به عوالم اعلا و مجرّدات از نفوس قدسیّه عقلانیّه است.
گرچه علوم تجربى هنوز نتوانسته است براى جمیع موجودات حتّى نباتات و جمادات، اثبات شعور و قدرت بنماید ولى در فلسفه کلّیّه الهیّه به مرحله ثبوت و برهان رسیده است که هر موجودى که بر آن نام موجود بتوان گذاشت حتّى یک پر کاه و یک ذرّه نامرئى، همه از نعمت حیات و علم و قدرت بهرمندند و «وجود» ملازم با این سه خاصیّت است؛ غایه الامر هر موجودى به حسب گنجایش ظرف وجودى خود داراى همان درجه از حیات و علم و قدرت است؛ موجودات مادّیّه بقدر گنجایش خود، نباتات و حیوانات بقدر توسعه ظروف وجودى آنها، انسان و ملائکه نیز بحسب قابلیّت خود داراى این خواصّ مىباشند.
انسان در میان همه موجودات داراى قواى متضادّه و غرائز مختلفه و در گیر و قوسِ کشمکش امیال نفسانیّه و شهوات از طرفى و قواى عاقله و مجرّده از سوى دیگر است.
دائره فعّالیّت حیوانات محدود، و اختیار و اراده و شعور آنها محدود است. و براى جلب منافع و دفع مضارّ خود بحرکت در مىآیند؛ پرندگان در فضا به پرواز آمده، و حیوانات بحرى در دریا براى طعمه و صید حرکت مىکنند، و وحوش و جانوران برّى جز تمتّع حسّ و تولید مثل و إعمال غرائز محدود و بسیط خود قدمى فراتر نمىنهند.
آنها غیر از یک طریق مشى محدود هیچ آرزو و هدفى ندارند، لذا اجتماع آنها بسیط و محدود است.
ولى براى انسان این زندگى به صورت دیگر درآمده است. ورود اعتباریّات در صحنه زندگى انسان پیوسته دائره فعّالیّتهاى او را در زوایاى مختلفه زندگى توسعه داده است.
کارهاى حقیقى انسان توأم با یک سلسله امور اعتباریّه گشته و امور مصلحتى براى حفظ آبرو و رسیدن به امیال نفسانى و شئون موهومه زندگى و ریاست و مرؤوسیّت و مالکیّت و مملوکیّت و حبّ جاه و حسّ تفاخر و حبّ تکاثر، موجب شده بنى آدم دست به یک سلسله فعّالیّتهاى دامنه دار و وسیعى بزنند.
گرایش تند و شدید به این امور اعتبارى، طبعاً انسان را از عالم معنى و حقیقت دور مىکند و آنطور که باید و شاید نمىگذارد به مقصودش برسد.
مثلًا شخصى که براى ادامه زندگى خود احتیاج به غذا دارد، اصل غذا که متکفّل امر حیاتى اوست بسیار ساده و راحت بدست مىرسد، ولى مشکلاتى عجیب و غریب از امور اعتباریّه او را احاطه مىکند؛ مىگوید چه غذائى انتخاب کنم که آبرویم نرود؛ رفیقم مرا در آن حال ببیند از من انتقاد نکند، یا میهمانى که به منزل مىآید از من خرده نگیرد. اینها یک رشته امور اعتباریّه است که با آن امر حقیقى
ممزوج شده و بالنّتیجه عمل، شامل هر دو گونه از دست یابى به واقع و لحاظ امر اعتبارى مىگردد.
و چه بسا هست که کثرت توارد و تزاحم امور اعتبارى به حدّى است که آن امر واقع را بکلّى از بین مىبرد و در کام خود هلاک مىکند.
تمام امورى که در دنیا براى انسان پیش مىآید یا انسان بدانها دست مىزند از قبیل خرید و فروش، صلح، هبه، وکالت، اجاره، مزارعه، مساقاه، مضاربه، نکاح، طلاق؛ بر اساس اعتباراتى شدید متورّم مىگردد بهطورىکه چه بسا انسان براى حفظ آنها خود را در کام مرگ مىکشاند، و آن تورّمهاى اعتبارى و مصلحت اندیشىهاى موهوم را با جان عزیز خود معاوضه و مبادله نموده و در شطرنج روزگار به رایگان مىبازد.
منبع: کتاب معاد شناسی ج۱ ص۱۰
…