داستان قالیچه حضرت سلیمان‏

برادر ما [۱] به وسیله شاگردش از حضرت قاضى- رحمه الله علیه- سؤال کرده بود که آیا قالیچه حضرت سلیمان که حضرت روى آن مى‏نشست و به مشرق و مغرب عالم مى‏رفت روى اسباب ظاهریه و چیز ساخته شده‏اى بود یا از مُبدَعات الهیه بود و هیچ‏گونه با اسباب ظاهریه ربطى نداشت؟

آن شاگرد چون از مرحوم قاضى (ره) سؤال کرده بود ایشان فرموده بودند:

فعلًا چیزى در نظرم نمى‌‏آید ولیکن یکى از موجوداتى که در زمان حضرت سلیمان بودند و در این کار قالیچه تصدّى داشتند الآن زنده‌‏اند، مى‌‏روم و از او مى‌‏پرسم.

در این حال مرحوم قاضى روانه شدند و مقدارى راه رفتند تا آنکه منظره کوهى نمایان شد، چون به دامنه کوه رسیدند یک شَبَحى در وسط کوه که شباهت به انسان داشت دیده شد، مرحوم قاضى از آن شَبَح سؤال کرده و مقدارى با هم گفتگو کردند که آن شاگرد از مکالماتشان هیچ نفهمید؛ ولى چون مرحوم قاضى برگشتند گفتند: مى‌‏گوید: از مبدعات الهیه بوده و هیچ اسباب ظاهریه در آن دخالتى نداشته است.

 

[۱] – مراد برادر حضرت علّامه طباطبائى یعنى آقاى آیه الله سید حسن الهى طباطبائى- رضوان الله علیهما- مى باشد.( محقّق)

 

منبع: کتاب مطلع انوار، ج‏۱، ص: ۱۷۸ و ج۲، ص ۲۶۱ و کتاب مهرتابان ص ۳۷۳ و کتاب مهرتابناک ص ۳۰۳

pormatlab.com

 

 

برچسب ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن