دعای صباح
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
دعای صباح با صدای سید محمد رضا میری (۱۶:۱۱)
دعای صباح با صدای اباذر حلواجی (۱۳:۲۹)
دعای صباح با صدای فرهمند (۱۴:۰۶)
اَللّهُمَّ يَا مَنْ دَلَعَ لِسَانَ الصَّبَاحِ بِنُطْقِ تَبَلُّجِهِ، وَ سَرَّحَ قِطَعَ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ بِغَيَاهِبِ تَلَجْلُجِهِ، وَ أَتْقَنَ صُنْعَ الْفَلَكِ الدَّوَّارِ فِي مَقَادِيرِ تَبَرُّجِهِ، وَ شَعْشَعَ ضِيَاءَ الشَّمْسِ بِنُورِ تَأَجُّجِهِ، يَا مَنْ دَلَّ عَلَى ذَاتِهِ بِذَاتِهِ، وَ تَنَزَّهَ عَنْ مُجَانَسَةِ مَخْلُوقَاتِهِ، وَ جَلَّ عَنْ مُلاءَمَةِ كَيْفِيَّاتِهِ، يَا مَنْ قَرُبَ مِنْ خَطَرَاتِ الظُّنُونِ، وَ بَعُدَ عَنْ لَحَظَاتِ الْعُيُونِ، وَ عَلِمَ بِمَا كَانَ قَبْلَ أَنْ يَكُونَ، يَا مَنْ أَرْقَدَنِي فِي مِهَادِ أَمْنِهِ وَ أَمَانِهِ، وَ أَيْقَظَنِي إِلَى مَا مَنَحَنِي بِهِ مِنْ مِنَنِهِ وَ إِحْسَانِهِ، وَ كَفَّ أَكُفَّ السُّوءِ عَنِّي بِيَدِهِ وَ سُلْطَانِهِ،
خدايا، اي آن كه زبان صبح را به گويايي تابش و روشنايياش برآورد، و قطعههاي شب تار را با تيرگيهاي شديد به هم پيچيدهاش به اطراف جهان فرستاد، و ساختمان سپهر گردون را در اندازههاي زيبايش محكم نمود، و پرتو خورشيد را به روشنايي شعله ورش در همه جا برافروزد، اي آن كه بر ذاتش دليل است، و از شباهت و هم گونگي با آفريده گانش منزّه است، و شأنش از سازگاري با كيفيات مخلوقاتش برتر است، اي آن كه به باورهاي گذرا بر دل نزديك، و از چشم انداز ديدگان سر دور است، و آنچه را هستي يافت پيش از آنكه پديد آيد ميداند، اي آن كه در گاهواره أمن و امانش خوابانيد مرا، و به جانب آنچه از نعمت ها و احسانش كه بي دريغ به من بخشيد بيدارم كرد، و دستهاي حوادث و آفات را با دست لطف و قدرتش از من بازداشت،
صَلِّ اللّهُمَّ عَلَى الدَّلِيلِ إِلَيْكَ فِي اللَّيْلِ الْأَلْيَلِ، وَ الْمَاسِكِ مِنْ أَسْبَابِكَ بِحَبْلِ الشَّرَفِ الْأَطْوَلِ، وَ النَّاصِعِ الْحَسَبِ فِي ذِرْوَةِ الْكَاهِلِ الْأَعْبَلِ، وَ الثَّابِتِ الْقَدَمِ عَلَى زَحَالِيفِهَا فِي الزَّمَنِ الْأَوَّلِ، وَ عَلَى آلِهِ الْأَخْيَارِ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَبْرَارِ، وَ افْتَحِ اللّهُمَّ لَنَا مَصَارِيعَ الصَّبَاحِ بِمَفَاتِيحِ الرَّحْمَةِ وَ الْفَلاحِ، وَ أَلْبِسْنِي اللّهُمَّ مِنْ أَفْضَلِ خِلَعِ الْهِدَايَةِ وَ الصَّلاحِ، وَ اغْرِسِ اللّهُمَّ بِعَظَمَتِكَ فِي شِرْبِ جَنَانِي يَنَابِيعَ الْخُشُوعِ، وَ أَجْرِ اللَّهُمَّ لِهَيْبَتِكَ مِنْ آمَاقِي زَفَرَاتِ الدُّمُوعِ، وَ أَدِّبِ اللَّهُمَّ نَزَقَ الْخُرْقِ مِنِّي بِأَزمَّةِ الْقُنُوعِ،
خدايا، درود فرست به آن راهنماي به سويت در شب تيره و تار جاهليت، و آن چنگ زننده از ميان ريسمان هايت به بلندترين رشته شرف، و آن دارنده حسب پاك و ناب كه برگرده استوارترين روش شرافت قرار دارد، و آن ثابت قدم در لغزشگاه هاي دوران پيش از بعثت، و نيز بر خاندان او كه بهترين انتخاب شدگان و برگزيدگان و نيكانند، خديا! درهاي روز را با كليدهاي رحمت و رستگاري به روي ما بگشا، و بر من از بهترين لباسهاي هدايت و صلاح بپوشان، به عظمتت در آبشخور قلبم چشمه هاي فروتني را بجوشان، و در برابر هيبتت از گوشههاي ديدگانم رودهاي اشك سوزان جاري ساز، و مرا از بي پروايي و ناداني به مهارهاي قناعت و خواري ادب فرما،
إِلَهِي إِنْ لَمْ تَبْتَدِئْنِي الرَّحْمَةُ مِنْكَ بِحُسْنِ التَّوْفِيقِ، فَمَنِ السَّالِكُ بِي إِلَيْكَ فِي وَاضِحِ الطَّرِيقِ، وَ إِنْ أَسْلَمَتْنِي أَنَاتُكَ لِقَائِدِ الْأَمَلِ وَ الْمُنَى، فَمَنِ الْمُقِيلُ عَثَرَاتِي مِنْ كَبَوَاتِ الْهَوَى، وَ إِنْ خَذَلَنِي نَصْرُكَ عِنْدَ مُحَارَبَةِ النَّفْسِ وَ الشَّيْطَانِ فَقَدْ وَكَلَنِي خِذْلانُكَ إِلَى حَيْثُ النَّصَبُ وَ الْحِرْمَانُ،
خدايا اگر رحمت تو با توفيق نيكو از ابتدا شامل حال من نبود، چه كسي رهنماي من به سويت در اين راه روشن مي بود؟ و اگر مهلتت مرا تسليم آمال و آرزوهاي باطل كند، آنگاه چه كسي لغزش هايم را از فروافتادن در هواي نفس جبران مي كند؟ و اگر به هنگام جنگ با نفس و شيطان ياريت مرا واگذارد اين ياري نكردنت مرا در آغوش رنج و محروميت اندازد،
إِلَهِي أَ تَرَانِي مَا أَتَيْتُكَ إِلّا مِنْ حيثُ الْآمَالُ، أَمْ عَلِقْتُ بِأَطْرَافِ حِبَالِكَ إِلّا حِينَ بَاعَدَتْنِي ذُنُوبِي عَنْ دَارِ [صِرْبَةِ] الْوِصَالِ، فَبِئْسَ الْمَطِيَّةُ الَّتِي امْتَطَتْ نَفْسِي مِنْ هَوَاهَاً، فَوَاها لَهَا لِمَا سَوَّلَتْ لَهَا ظُنُونُهَا وَ مُنَاهَا، وَ تَبّاً لَهَا لِجُرْأَتِهَا عَلَى سَيِّدِهَا وَ مَوْلاهَا، إِلَهِي قَرَعْتُ بَابَ رَحْمَتِكَ بِيَدِ رَجَائِي، وَ هَرَبْتُ إِلَيْكَ لاجِئاً مِنْ فَرْطِ أَهْوَائِي، وَ عَلَّقْتُ بِأَطْرَافِ حِبَالِكَ أَنَامِلَ وَلائِي، فَاصْفَحِ اللّهُمَّ عَمَّا كُنْتُ [كَانَ ] أَجْرَمْتُهُ مِنْ زَلَلِي وَ خَطَائِي، وَ أَقِلْنِي مِنْ صَرْعَةِ رِدَائِي، فَإِنَّكَ سَيِّدِي وَ مَوْلايَ وَ مُعْتَمَدِي وَ رَجَائِي،
خداي من، ميبيني كه به پيشگاهت نيامدم مگر از جهتي كه نسبت به رحمتت آرزوها داشتم، يا چنگ نزدم به اطراف رشته استوارت مگر آنگاه كه گناهانم مرا از خانه وصال تو دور ساخت، پس چه بد مركبي است مركب خواستههاي باطل كه نفسم بر آن سوار شده، واي بر اين نفس كه گمانهاي بيمورد و آرزوهاي نابجايش با همه زشتي در برابرش زيبا جلوه كرده! و مرگ بر او كه بر سرور و مولايش جرأت نموده، خدايا با دست اميد در رحمتت را كوبيدم، و از كثرت هوسرانيام به پناهندگي به سويت گريختم، و به كناره هاي رشته استوارت انگشتان محبّتم را آويختم، بار خدايا از آنچه در گذشته مرتكب شدم، از لغزش و خطايم چشم پوشي كن، و از درافتادن به جامه تنگ گناه رهايم ساز كه به يقين تويي سرور و مولا و پشتيبان و اميد من،
وَ أَنْتَ غَايَةُ مَطْلُوبِي وَ مُنَايَ فِي مُنْقَلَبِي وَ مَثْوَايَ، إِلَهِي كَيْفَ تَطْرُدُ مِسْكِيناً الْتَجَأَ إِلَيْكَ مِنَ الذُّنُوبِ هَارِباً، أَمْ كَيْفَ تُخَيِّبُ مُسْتَرْشِداً قَصَدَ إِلَى جَنَابِكَ سَاعِياً [صَاقِباً] ، أَمْ كَيْفَ تَرُدُّ ظَمْآنَ وَرَدَ إِلَى حِيَاضِكَ شَارِباً، كَلّا وَ حِيَاضُكَ مُتْرَعَةٌ فِي ضَنْكِ الْمُحُولِ، وَ بَابُكَ مَفْتُوحٌ لِلطَّلَبِ وَ الْوُغُولِ، وَ أَنْتَ غَايَةُ الْمَسْئُولِ [السُّؤْلِ ] وَ نِهَايَةُ الْمَأْمُولِ، إِلَهِي هَذِهِ أَزِمَّةُ نَفْسِي عَقَلْتُهَا بِعِقَالِ مَشِيَّتِكَ، وَ هَذِهِ أَعْبَاءُ ذُنُوبِي دَرَأْتُهَا بِعَفْوِكَ وَ رَحْمَتِكَ، وَ هَذِهِ أَهْوَائِيَ الْمُضِلَّةُ وَكَلْتُهَا إِلَى جَنَابِ لُطْفِكَ وَ رَأْفَتِكَ،
و تويي منتهاي خواسته و آرزوي من، در دنيا و آخرت، خداي من چسان درماندهاي را كه در حال گريز از گناهان خويش به تو پناه جسته از خود ميراني؟ يا چگونه رهجويي را كه شتابان قصد آستانت نموده نااميد ميكني؟ يا چگونه تشنهاي را باز ميگرداني كه وارد حوضهايت شده؟ ، البته كه چنين نخواهي كرد زيرا حوضهاي رحمتت در سختترين خشك ساليها لبريز، و درگاه لطفت همواره براي درخواست و وارد شدن باز است، تويي منتهاي خواسته و نهايت آرزو، خداي من اين مهار نفس من است كه به پايبند مشيتت بستم، و اين بارهاي سنگين گناهان من است كه به پيشگاه عفو و رحمتت انداختم، و اين هوسهاي گمراه كننده من است كه به درگاه لطف و مهرت واگذاشتم،
فَاجْعَلِ اللّهُمَّ صَبَاحِي هَذَا نَازِلاً عَلَيَّ بِضِيَاءِ الْهُدَى، وَ بِالسَّلامَةِ [السَّلامَةِ] فِي الدِّينِ وَ الدُّنْيَا، وَ مَسَائِي جُنَّةً مِنْ كَيْدِ الْعِدَى [الْأَعْدَاءِ] ، وَ وِقَايَةً مِنْ مُرْدِيَاتِ الْهَوَى، إِنَّكَ قَادِرٌ عَلَى مَا تَشَاءُ، تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ، وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ، وَ تُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ، وَ تُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ، بِيَدِكَ الْخَيْرُ، إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ، تُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ، وَ تُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ، وَ تُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ، وَ تُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ، وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ، لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ، سُبْحَانَكَ اللّهُمَّ وَ بِحَمْدِكَ، مَنْ ذَا يَعْرِفُ قَدْرَكَ فَلا يَخَافُكَ،
بار خدايا! اين صبح مرا آنگونه آغاز كن كه با پرتو هدايت، و با سلامت دين و دنيا همراه باشد، و شبم را سپري ساز از نيرنگ دشمنان و نگاهباني گردان از هلاكتهاي هواي نفس، كه به يقين تو به هر چه بخواهي توانايي، فرمانروايي را به هر كه بخواهي عنايت ميكني، و از هر كه بخواهي باز ميستاني، و هركه بخواهي عزت ميبخشي، و هركه اراده كني به ذلت مينشاني، خوبي بدست توست، همانا تو بر همه چيز توانايي، شب را در روز درميآوري، و روز را در شب، زنده را از مرده بيرون ميآوري، و مرده را از زنده، و هر كه را بخواهي بي حساب روزي ميدهي، معبودي جز تو نيست، بار خدايا! تنها تو را منزّه ميدارم و سپاس و ستايش ميگويم، كيست كه قدر تو را بشناسد و از مقام تو نترسد؟
وَ مَنْ ذَا يَعْلَمُ مَا أَنْتَ فَلا يَهَابُكَ، أَلَّفْتَ بِقُدْرَتِكَ الْفِرَقَ، وَ فَلَقْتَ بِلُطْفِكَ الْفَلَقَ، وَ أَنَرْتَ بِكَرَمِكَ دَيَاجِيَ الْغَسَقِ، وَ أَنْهَرْتَ الْمِيَاهَ مِنَ الصُّمِّ الصَّيَاخِيدِ عَذْباً وَ أُجَاجاً، وَ أَنْزَلْتَ مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاءً ثَجَّاجاً، وَ جَعَلْتَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لِلْبَرِيَّةِ سِرَاجاً وَهَّاجاً، مِنْ غَيْرِ أَنْ تُمَارِسَ فِيمَا ابْتَدَأْتَ بِهِ لُغُوباً وَ لا عِلاجاً، فَيَا مَنْ تَوَحَّدَ بِالْعِزِّ وَ الْبَقَاءِ، وَ قَهَرَ عِبَادَهُ بِالْمَوْتِ وَ الْفَنَاءِ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَتْقِيَاءِ وَ اسْمَعْ نِدَائِي،
و كيست كه بداند تو كيستي آنگاه از تو نهراسد؟ با قدرت خود پراكنده را الفت بخشيدي، و با مهربانيت سپيده دم را شكافتي، و با كرمت تاريكيهاي شب را روشن نمودي، و آبهاي شيرين و شور را از دل سنگهاي سخت و خارا جاري كردي، و از ابرهاي گران باراني فراوان فرو ريختي، و خورشيد و ماه را براي مردمان چراغي فروزان قرار دادي، بي آنكه در آنچه آغازگر پيدايشش بودي دچار خستگي و ناتواني و چاره جويي شوي، اي آن كه در عزت و بقا يگانه است، و بندگانش را به مرگ و فنا مقهور خود ساخته است، درود فرست بر محمّد و خاندان پرهيزكارش و نداي مرا بشنو،
وَ اسْتَجِبْ دُعَائِي، وَ حَقِّقْ بِفَضْلِكَ أَمَلِي وَ رَجَائِي، يَا خَيْرَ مَنْ دُعِيَ لِكَشْفِ الضُّرِّ، وَ الْمَأْمُولِ لِكُلِّ [فِي كُلِ ] عُسْرٍ وَ يُسْرٍ، بِكَ أَنْزَلْتُ حَاجَتِي، فَلا تَرُدَّنِي مِنْ سَنِيِّ [بَابِ ] مَوَاهِبِكَ خَائِباً، يَا كَرِيمُ يَا كَرِيمُ يَا كَرِيمُ، بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ، وَ صَلَّى اللّهُ عَلَى خَيْرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِينَ.
و دعايم را اجابت گو، و به فضل خود آرزو و اميدم را محقّق فرما، اي بهترين كسي كه براي برطرف ساختن هر بدحالي خوانده، و براي هر سختي و آساني آرزو شدي، نيازم را به پيشگاه تو فرود آوردم، پس از موهبتهاي بلندپايه خود نااميدانه ردّم مكن، اي بزرگوار، اي بزرگوار، اي بزرگوار، به رحمتت اي مهربانترين مهربانان، و درود خدا بر بهترين آفريدهاش محمّد و اهل بيت او همه.
آنگاه به سجده رود و بگويد:
إِلَهِي قَلْبِي مَحْجُوبٌ، وَ نَفْسِي مَعْيُوبٌ، وَ عَقْلِي مَغْلُوبٌ، وَ هَوَائِي غَالِبٌ، وَ طَاعَتِي قَلِيلٌ، وَ مَعْصِيَتِي كَثِيرٌ، وَ لِسَانِي مُقِرٌّ بِالذُّنُوبِ، فَكَيْفَ حِيلَتِي يَا سَتَّارَ الْعُيُوبِ، وَ يَا عَلامَ الْغُيُوبِ، وَ يَا كَاشِفَ الْكُرُوبِ، اغْفِرْ ذُنُوبِي كُلَّهَا بِحُرْمَةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، يَا غَفَّارُ يَا غَفَّارُ يَا غَفَّارُ، بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.
خداي من، دلم در پردههاي ظلمت پوشيده شده، و جانم دچار كاستي گشته، و عقلم مغلوب هواي نفسم شده، و هواي نفسم بر من چيره آمده، و طاعتم اندك، و نافرمانيام بسيار، و زبانم اقراركننده به گناهان است، چاره من چيست اي پرده پوش عيبها، اي داناي نهانها، اي برطرف كننده غمها، همه گناهان مرا بيامرز، به احترام محمّد و خاندان محمّد، اي آمرزنده، اي آمرزنده، اي آمرزنده، به مهربانيت اي مهربانترين مهربانان.مؤلف گويد: علاّمه مجلسى (رحمه اللّه) اين دعا را در كتاب دعاى «بحار» و در كتاب صلواة آن همراه با توضيح ذكر كرده و فرموده: اين دعا از دعاهاي مشهور است ولى من آن را در كتابهاى معتبر جز در كتاب مصباح سيّد ابن باقى (رحمه اللّه) نيافتم.و نيز فرموده است: مشهور خواندن اين دعا پس از نماز صبح است درحالي كه سيّد ابن باقى خواندن آن را پس از نافله صبح روايت نموده است و به هر كدام عمل شود مناسب است.