ص9
بسم الله الرحمن الرحيم
و صلى الله على محمد و آله الطاهرين
و لعنة الله على اعدآئهم اجمعين، من الآن الى قيام يوم الدين
و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم
قال الله الحكيم فى كتابه الكريم:
اليوم يئس الذين كفروا من دينكم فلا تخشوهم و اخشون اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا. [1]
«امروز نااميد شدهاند آنانكه كافر شدهاند از دين شما! پس بنابراين از آنها مترسيد و از من بترسيد! در امروز من دين شما را براى شما كامل كردم، و نعمتخود را بر شما تمام نمودم، و پسنديدم و راضى شدم كه اسلام دين شما باشد».
ابن شهر آشوب گويد: ابو حاتم رازى روايت كرده است كه حضرت جعفر بن محمد عليهما السلام اينطور قرائت كردهاند كه: فاذا فرغت فانصب قال: فاذا فرغت من اكمال الشريعة فانصب لهم عليا اماما «چون فارغ شدى، نصب كن.حضرت فرمودند: پس زمانيكه فارغ شدى از كامل كردن شريعت، نصب كن براى مردم على را به منصب امامت».
الحمد لله الذى كون الاشياء فخص من بينها تكوينكم.الرحمن الذى انزل عليه السكينة فضمن فيها تسكينكم.لين قلوبكم بقبول معرفته فالطف تليينكم.و لقنكم كلمة توحيده فاحسن تلقينكم.و علم اذان الشهادة فاذن بلطفه تاذينكم.و ملككم فى دار الدين على سر (سرير - ظ) الاسلام فاتم دينكم!
ص10
«حمد و سپاس سزاوار خداوند است كه اشياء را بيافريد و از ميان آنها شما را در عالم تكوين برگزيده و اختصاص داد! خداوند رحمان و بخشندهاى كه آرامش و سكينه را بر عالم تكوين نازل كرد و سكون و آرامش شما را در آن سكينه قرار داد! دلهاى شما را براى قبول معرفتخودش نرم و قابل پذيرش و انعطاف نمود، و اين نرمى را با لطف و نيكى خود برقرار كرد! كلمه توحيد خود را بر شما وارد كرد و فهماند، و اين فهماندن و تلقين را بر اساس نيك استوار ساخت! و اعلام شهادت را به شما بياموخت، و با لطف خود اين اعلام شهادت را به شما اعلام نمود! و در خانه و سراى دين شما را بر سر اسلام (بر سرير اسلام - ظ) برنشاند و سيطره داد، و پس دين شما را تمام نمود!»
ابو سعيد خدرى و جابر انصارى گفتهاند: چون آيه اكملت لكم دينكم فرود آمد پيغمبر صلى الله عليه و آله گفتند:
الل�� اكبر على اكمال الدين و اتمام النعمة و رضى الرب برسالتى و ولاية على بن ابيطالب بعدى.
«خداوند بزرگتر است از آنچه به وصف درآيد بر كامل كردن دين و تمام نمودن نعمتخود و رضايت پروردگار به رسالت من و به ولايت على بن ابيطالب پس از من».
و اين روايت را نطنزى در خصائص روايت كرده است.
و عياشى از حضرت صادق عليه السلام درباره تفسير اين آيه روايت كرده است كه فرمودند:
اليوم اكملت دينكم باقامة حافظه، و اتممت عليكم نعمتى بولايتنا، و رضيت لكم الاسلام دينا، اى تسليم النفس لامرنا.
«امروز دين شما را با نصب كردن و بر پا داشتن حافظ آن كامل كردم، و نعمتخودم را بر شما به ولايت ما: اهل البيت تمام نمودم و راضى شدم كه اسلام دين شما باشد، يعنى تسليم نفوس شما براى اوامر ما دين شما باشد».
و از حضرت باقر و صادق عليه السلام آورده است كه: نزلت هذه الآية يوم الغدير.و قال يهودى لعمر: لو كان هذا اليوم فينا لاتخذناه عيدا.فقال ابن عباس: و اى يوم اكمل من هذا العيد؟
«اين آيه در روز غدير نازل شد، و يك مرد يهودى به عمر گفت: اگر اين
ص11
روز در ميان ما بود ما آنرا عيد مىگرفتيم.ابن عباس گويد: و كدام روزى از اين عيد كاملتر است» ؟
ابن عباس گويد: بعد از نزول اين آيه رسول خدا صلى الله عليه و آله پس از هشتاد و يك روز رحلت كردند.[2]
سدى گويد: خداوند بعد از اين آيه، نه حلالى را و نه حرامى را نازل نكرد، رسول خدا صلى الله عليه و آله در ذو الحجة و محرم جبجاى آوردند و رحلت كردند.
و در روايت است كه چون آيه: انما وليكم الله و رسوله نازل شد، خداوند پيامبر را امر فرمود كه ولايت على بن ابيطالب را اعلان نمايد.از اين امريه سينه آنحضرت به تنگ آمد چون از فساد دلهاى ايشان اطلاع داشتند.خداوند اين آيه را فرستاد: يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك.
و پس از آن اين آيه را فرستاد: اذكروا نعمة الله عليكم
و سپس اين آيه را فرستاد:
اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى .و در اين آيه پنجبشارت است: اكمال دين، اتمام نعمت، رضايت رحمن، اهانتشيطان، ياس منكران.خداوند مىفرمايد:
اليوم يئس الذين كفروا من دينكم.
«در امروز آن كسانى كه كفر ورزيدهاند از دستبرد به دين شما مايوس شدند».
و عيد مؤمنين است چنانكه در خبر است: الغدير عيد الله الاكبر
«غدير بزرگترين عيد خداست».
عودى گويد:
اما قال ان اليوم اكملت دينكم و اتممتبالنعمآء منى عليكم؟
و قال: اطيعوا الله ثم رسوله تفوزوا و لا تعصوا اولى الامر منكم؟
«آيا نگفت كه: امروز روزى است كه من دين شما را كامل كردم، و نعمتهاى خود را براى شما تمام نمودم؟
و آيا نگفت: اطاعتخدا كنيد و پس از آن اطاعت پيامبرش را تا كامياب
ص12
شويد، و مخالفت امر اولوا الامر را منمائيد» ؟
طاهر گويد:
عيد فى عيد الغدير المسلم و انكر العيد عليه المجرم
يا جاحدى الموضع و اليوم و ما فاه به المختار تبا لكم
فانزل الله تعالى جده اليوم اكملت لكم دينكم
و اليوم اتممت عليكم نعمتى و ان من نصب الامام المنعم
«مسلمان در روز غدير عيد مىگيرد، و انسان مجرم و خطا پيشه اين عيد را بر او اعتراض مىكند.اى افرادى كه شما محل و موضع غدير و روز غدير و آنچه را كه پيامبر مختار بيان كرد انكار مىكنيد، از رحمتخدا جدا باشيد! خداوند بلند مرتبه و رفيع القدر در آن روز نازل فرمود كه: امروز من دين شما را براى شما كامل كردم، و امروز من نعمتخود را بر شما تمام نمودم، و از جمله نعمتهاى عطا شده، نصب امام به مقام امامت است».
و حميرى گويد:
و من اكملتم الايمان فارضوا عباد الله فى الاسلام دينا
و قال: و لا و ربك لا يفيئوا اليك و لا يكونوا مؤمنينا
«و آن كسى كه بواسطه او ايمان شما كامل شد، اى بندگان خدا راضى شويد كه در اسلام، دين شما باشد!
و خداوند گفت: سوگند به خداى تو كه: اين قوم به سوى تو روى نمىآورند و مؤمن به تو نخواهند شد» !
و ��يز حميرى گويد:
بعد ما قام خطيبا معلنا يوم خم باجتماع المحفل(1)
قال: ان الله قد اخبرنى فى معاريض الكتاب المنزل(2)
انه اكمل دينا قيما بعلى بعد ان لم يكمل(3)
و هو مولاكم فويل للذى يتولى غير مولاه الولى(4)
و هو سيفى و لسانى و يدى و نصيرى ابدا لم يزل(5)
و وصيى و صفيى و الذى حبه فى الحشر خير العمل(6)
نوره نورى، و نورى نوره و هو بى متصل لم يفصل(7)
ص13
و هو فيكم فى مقامى بدل ويل لمن بدل عهد البدل(8)
1- «بعد از آنكه پيامبر براى خطبه ايستاد، و در روز غدير خم در اجتماعى كه در محفل واحدى بودند اعلان كرد.
2- گفت: حقا خداوند در فحاوى و معانى كتاب فرستاده شده از جانب او به من خبر داده است:
3- كه او دين استوار اسلام را كه هنوز كامل نشده استبه على بن ابيطالب كامل مىكند.
4- و اوست مولى و قيم و صاحب اختيار شما! پس اى واى بر كسى كه غير از مولى و صاحب اختيار خود را براى خود ولى اتخاذ كند!
5- و اوستشمشير من، و زبان من، و دست من، و يار و معين من، پيوسته و از روز اول.
6- و اوست وصى من، و برگزيده و انتخاب شده من، و آن كسى كه محبت او در روز حشر بهترين اعمال است.
7- نور او نور من است، و نور من نور اوست.و او پيوسته با من متصل است و هيچگاه جدايى ندارد.
8- و او در ميان شما جانشين و خليفه مقام و منزلت من است.پس اى واى بر كسى كه پيمان خلافت را تغيير و تبديل دهد».
و گویندهای گوید:
ای عذر لاناس سمعوا من رسول الله ما قال بخم
قال: قال الله فی تنزيله: ان دين الله فى ذى اليوم تم [3]
«چه عذر و بهانهاى استبراى مردمى كه از رسول خدا در روز غدير خم شنيدند كه: مىگفت: خداوند در قرآن نازل شدهاش گفته است كه: دين خدا در امروز تمام و كامل شده است» ؟ !
حاكم حسكانى با سند متصل خود، از ابى هارون عبدى، از ابى سعيد خدرى روايت كرده است كه چون آيه: اليوم اكملت لكم دينكم بر رسول خدا
ص 13
نازل شد قال: الله اكبر (على) اكمال الدين و اتمام النعمة و رضى الرب برسالتى و ولاية على بن ابيطالب من بعدى.ثم قال: من كنت مولاه فعلى مولاه.اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه، و انصر من نصره، و اخذل من خذله. [4]
«پيامبر گفت: الله اكبر بر كامل كردن دين، و تمام نمودن نعمت، و رضايت پروردگار به رسالت من و به ولايت على بن ابيطالب پس از من.و سپس گفت: كسى كه من ولايت او را دارم على ولايت او را دارد.بار پروردگار من! تو ولايت آن كه را داشته باش كه او ولايت على را دارد! و دشمن باش با كسى كه او على را دشمن دارد! و يارى كن آن كه را كه على را يارى كند، و خوار كن كسى را كه على را خوار كند».
و با سند ديگر نيز از ابى هارون عبدى، از ابى سعيد خدرى آورده است كه: ان النبى صلى الله عليه و آله دعا الناس الى على فاخذ بضبعيه فرفعهما، ثم لم يتفرقا حتى نزلت هذه الآية: اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى.فقال رسول الله صلى الله عليه و آله: الله اكبر على اكمال الدين، و اتمام النعمة و رضى الرب برسالتى و الولاية لعلى.ثم قال للقوم: من كنت مولاه فعلى مولاه. [و] الحديث اختصرته.[5]
«پيامبر صلى الله عليه و آله مردم را به على بن ابيطالب دعوت كرد و دو بازوى او را گرفت و بلند كرد، و آن دو از هم جدا نشده بودند كه اين آيه نازل شد:
اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى .رسول خدا صلى الله عليه و آله گفت: الله اكبر بر اكمال دين و اتمام نعمت و رضاى پروردگار به رسالت من و ولايت على.و سپس گفت: هر كس كه من مولاى او هستم على مولاى اوست.و اين حديث مفصل است و من مختصرى از آنرا آوردم».
و حموئى با سند متصل خود از ابو هارون عبدى، از ابو سعيد خدرى نظير همين مضمون را روايت مىكند. [6] و نيز با سند ديگر از ابو هارون عبدى، از ابو سعيد
ص 14
خدرى همين مضمون را مفصلتر و با پنجبيت از شعر حسان بن ثابت روايت مىكند. [7]
و ابن عساكر با سند خود همين مضمون را روايت مىكند. [8]
و سيوطى در «الدر المنثور» از ابن عساكر و ابن مردويه هر دو از ابو سعيد خدرى روايت مىكند كه قال: لما نصب رسول الله صلى الله عليه (و آله) و سلم عليا يوم غدير خم فنادى له بالولاية، هبط جبرئيل عليه السلام بهذه الآية: اليوم اكملت لكم دينكم. [9]
«چون رسول خدا صلى الله عليه و آله على را در روز غدير خم نصب كرد و براى او به ولايت ندا كرد جبرائيل عليه السلام آيه اكملت لكم دينكم را فرود آورد».
و حاكم حسكانى نيز با سند ديگر خود از ابو هريرة روايت كرده است كه قال: من صام ثمانية عشر [10] من ذى الحجة كتب له صيام ستين شهرا، و هو يوم غدير خم لما اخذ النبى صلى الله عليه و آله بيد على فقال: الست ولى المؤمنين؟ قالوا: بلى يا رسول الله! فقال: من كنت مولاه فعلى مولاه.
فقال عمر بن الخطاب: بخ بخ لك يابن ابى طالب اصبحت مولاى و مولى كل مؤمن.و انزل الله: اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى.[11]
«هر كس روز هجدهم ماه ذو الحجة را روزه بگيرد ثواب شصت ماه روزه براى او نوشته مىشود، و آن روز، روز غدير خم است كه چون پيغمبر دست على را گرفت و گفت: آيا من ولى مؤمنين نيستم؟ ! گفتند: آرى اى رسول خدا! پيامبر فرمود: هر كس كه من مولاى اويم على مولاى اوست.
عمر بن خطاب گفت: به به آفرين آفرين بر تو اى پسر ابو طالب! صبح كردى در حالى كه مولاى من و مولاى هر مرد مؤمنى هستى! و خداوند اين آيه را فرستاد:اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى».
ص 16
و خطيب مثل همين روايت را بعينها با زيادتى درباره روز بيست و هفتم ماه رجب، ضمن ترجمه احوال ابو نصر حبشون بن موسى بن ايوب خلال، با سند متصل خود از حبشون، از ابن سعيد رملى، از ضمرة بن ربيعه قرشى، از ابن شوذب، از مطر وراق، از شهر بن حوشب، از ابو هريرة روايت مىكند.و در ذيل آن گويد: اين روايتبه روايتحبشون مشهور است. [12]
و ابن كثير دمشقى در ترجمه احوال امير المؤمنين عليه السلام از خطيب بغدادى با همين سند اين روايت را با همين الفاظ نقل مىكند. [13]
و سيوطى در ضمن تفسير همين آيه كريمه از ابن مردويه و خطيب و ابن عساكر از ابو هريره تخريج مىكند كه: قال: لما كان يوم غدير خم - و هو يوم ثمانى عشرة من ذى الحجة - قال النبى صلى الله عليه و آله: من كنت مولاه فعلى مولاه.فانزل الله: اليوم اكملت لكم دينكم. [14]
«او گفت: چون روز غدير خم رسيد - و آن روز هيجدهم از ماه ذى حجة بود - پيغمبر صلى الله عليه و آله گفت: من كنت مولاه فعلى مولاه.و بر اين اساس خداوند آيه اليوم اكملت لكم دينكم را نازل كرد».
و حاكم حسكانى نيز با سند ديگر خود، از فرات بن ابراهيم مسندا از ابن عباس روايت مىكند كه او گفت: بينما النبى صلى الله عليه و آله بمكة ايام الموسم اذ التفت الى على فقال: هنيئا لك يا [ا] با الحسن ان الله قد انزل على آية محكمة غير متشابهة ذكرى و اياك فيها سوآء: اليوم اكملت لكم دينكم - الآية. [15]
«در موسم حج از روزهائى كه ما در مكه بوديم يك وقتى رسول خدا صلى الله عليه و آله متوجه به سوى على شد و فرمود: گوارا باشد بر تو اى ابو الحسن! خداوند آيهاى را بر من نازل كرده است كه از آيات محكم است و متشابه نيست، و نام من و نام تو در آن آيه مساوى است: اليوم اكملت لكم دينكم».
و خطيب خوارزمى از سيد الحفاظ: ابو منصور شهردار بن شيرويه بن شهردار
ص 17
ديلمى در ضمن آنچه از همدان براى او نوشته است روايت كرده است كه او گفت: خبر داد به من ابو الفتح عبدوس بن عبد الله بن عبدوس همدانى كتابة، از عبد الله بن اسحاق بغوى، از حسن بن عليل غنوى، از محمد بن عبد الرحمن زراع، از قيس بن حفص، از على بن حسين، از ابو الحسن عبدى، از ابو هريرة، از سعيدى، از ابو سعيد خدرى، كه او گفت: چون پيغمبر اكرم مردم را به سوى غدير خم خواند، امر كرد كه زمينى را كه در زير درختبود جارو زده و تنظيف كردند، و اين در روز پنجشنبه بود [16] و سپس مردم را به على خواند و بازوى او را گرفت و بلند كرد بطورى كه مردم سپيدى زير بغل او را ديدند، تا اينكه اين آيه فرود آمد: اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا. در اين حال رسول خدا گفت: الله اكبر على اكمال الدين، و اتمام النعمة، و رضى الرب برسالتى و الولاية لعلى.و پس از آن گفت: اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه، و انصر من نصره، و اخذل من خذله.
و سپس حسان بن ثابت گفت: يا رسول الله! به من اجازه مىدهى كه ابياتى را بسرايم؟ حضرت فرمود: بگو با استمداد از بركات خداوند متعال! حسان گفت: يا معشر مشيخۀ قريش! بشنويد شهادت رسول خدا صلى الله عليه و آله را، و سپس گفت:
يناديهم يوم الغدير نبيهم بخم و اسمع بالرسول [17] مناديا
بانى مولاكم نعم و وليكم فقالوا و لم يبدوا هناك التعاميا
الهك مولانا و انت ولينا [18] و لا تجدن فى الخلق للامر عاصيا
فقال له قم يا على فاننى رضيتك من بعدى اماما و هاديا
فمن كنت مولاه فهذا وليه فكونوا له انصار صدق مواليا
هناك دعا اللهم وال وليه و كن للذى عادى عليا معاديا [19]
ص 18
و نيز خوارزمى با اسناد خود از حافظ: احمد بن حسين بيهقى، از حافظ: ابو عبد الله حاكم، از ابو يعلى: زبير بن عبد الله ثورى، از ابو جعفر بزاز، از على بن سعيد رملى، از ضمره، از ابن شوذب، از مطر وراق، همان روايتى را كه ما از حاكم حسكانى در «شواهد التنزيل»، و از خطيب بغدادى «در تاريخ بغداد» آورديم و در آن نزول آيه اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا در غدير خم بيان شده بود روايت مىكند. [20]
و ابن مغازلى، از ابو بكر احمد بن محمد بن طاوان، از ابو الحسين احمد بن حسين: ابن سماك، از ابو محمد جعفر بن محمد بن نصير خلدى، از على بن سعيد بن قتيبه رملى، از ضمرة همين روايت را با بقيه اسنادى كه ذكر شد، از ابو هريره روايت مىكند، كه هر كس روز هجدهم را كه از اول ماه ذى حجه گذشته باشد روزه بدارد، ثواب روزه شصت ماه براى او نوشته مىشود.و آن روز، روز غدير خم است كه چون پيغمبر صلى الله عليه و آله دست على بن ابيطالب را گرفت، گفت:
الست اولى بالمؤمنين من انفسهم؟ ! قالوا: بلى يا رسول الله! قال: من كنت مولاه فعلى مولاه.فقال عمر بن الخطاب: بخ بخ لك يا على بن ابى طالب! اصبحت مولاى و مولى كل مؤمن.فانزل الله تعالى: اليوم اكملت لكم دينكم. [21]
و علامه طباطبائى - رضوان الله عليه - از كتاب «مناقب» ابن مردويه، و كتاب «سرقات الشعر» مرزبانى، از ابو سعيد خدرى مثل همان روايتى را كه از خطيب بغدادى گذشت و شامل شان نزول آيه:اليوم اكملت لكم دينكم بود روايت
ص 19
و شيخ الاسلام حموئى با دو سند، يكى از شيخ تاج الدين ابو طالب: على بن انجب بن عثمان بن عبيد الله خازن، از امام برهان الدين: ناصر بن ابى المكارم مطرزى، از خوارزمى با سند متصل خود از ابو هارون عبدى، از ابو سعيد خدرى همين روايتى را كه ما از خوارزمى نقل كرديم روايت مىكند تا اينكه مىگويد: ثم لم يتفرقا حتى نزلت هذه الآية: اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا.
و هنوز پيامبر و على عليه السلام از يكديگر جدا نشده بودند كه اين آيه نازل شد.و پس از آنكه استيذان حسان را از رسول خدا درباره سرودن اشعار بيان مىكند چهار بيت از ابيات حسان را ذكر مىكند. [23]
و دوم با همين سند، از خوارزمى با سند ديگر او كه از سيد الحفاظ: ابو منصور شهردار بن شيرويه نقل كرديم از ابو هارون عبدى، از ابو سعيد خدرى داستان غدير را كه ما از او روايت كرديم روايت مىكند و تصريح مىكند كه: ثم لم يتفرقا حتى نزلت هذه الآية:اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا.
و سپس استيذان حسان و ابيات او را مىآورد.و در اينجا پنجبيت از آنرا ذكر مىكند، و سپس مىگويد: مؤلف گويد: اين حديث غدير است و از براى آن طرق بسيارى به سوى ابو سعيد: سعد بن مالك خدرى انصارى است. [24]
و ابو نعيم اصفهانى در كتاب خود موسوم به «نزول القرآن فى امير المؤمنين على بن ابيطالب عليه السلام» مرفوعا، از على بن عامر، از ابو الحجاف، از اعمش، از عطيه روايت مىكند كه او گفت: اين آيه درباره على بن ابيطالب بر رسول خدا صلى الله عليه و آله نازل شد: يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك، و قد قال الله تعالى: اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا. [25]
ص 20
و نيز ابو نعيم در كتاب «نزول القرآن» مرفوعا، از قيس بن ربيع، از ابو هارون عبدى، از ابو سعيد خدرى، روايت مىكند كه رسول خدا مردم را به على بن ابيطالب عليه السلام فراخواند و امر كرد در غدير خم آنچه خار و خاشاك در زير درختبود پاك كنند، و اين در روز پنجشنبه بود، در اين حال على را به سوى خود خواند و او را بر روى دستخود بلند كرد [26] بطورى كه سفيدى زير بغل رسول خدا ديده شد، و پس از اين هنوز جماعت متفرق نگشته بودند كه اين آيه نازل شد:اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا. در اينحال رسول خدا گفت:
الله اكبر على اكمال الدين، و اتمام النعمة، و رضى الرب برسالتى و الولاية لعلى عليه السلام من بعدى.و سپس فرمود: من كنت ��ولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه! و عاد من عاداه! و انصر من نصره! و اخذل من خذله!
و سپس حسان برخاست و ابيات خود را قرائت كرد.و در دنبال ابياتى كه سابقا ذكر شد اين ابيات را بياورد:
فقال له قم يا على فاننى رضيتك من بعدى اماما و هاديا
فمن كنت مولاه فهذا وليه فكونوا له انصار صدق مواليا
هناك دعا اللهم وال وليه و كن للذى عادى عليا معاديا [27]
ابو مظفر سبط ابن جوزى گويد: احمد بن ثابتخطيب، از عبد الله بن على بن محمد بن بشر، از على بن عمر دارقطنى، از ابو نضر: حبشون بن موسى بن ايوب
ص 21
خلال، مرفوعا از ابو هريره روايت مىكند، و در آخرش گويد: و چون پيغمبر صلى الله عليه (و آله) و سلم فرمود: من كنت مولاه فعلى مولاه اين آيه نازل شد:اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى - الآية. [28]
و سيد رضى در كتاب «المناقب الفاخرة» از محمد بن اسحاق، از ابو جعفر، از پدرش، از جدش، روايت كرده است كه چون رسول خدا صلى الله عليه و آله از حجة الوداع مراجعت مىكرد در زمينى فرود آمد كه به آن صوجان مىگفتند.پس اين آيه فرود آمد: يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله يعصمك من الناس.
و چون عصمت و حفظ آنحضرت از جانب خداوند تضمين شد، در ميان مردم ندا در داد: الصلاة جامعة.مردم همگى جمع شدند، آنگاه فرمود: من اولى بكم من انفسكم؟ ! همگى با ضجه و فرياد پاسخ دادند: الله و رسوله! پيامبر دست على را گرفت و گفت:
من كنت مولاه فعلى مولاه.اللهم وال من والاه! و عاد من عاداه! و انصر من نصره! و اخذل من خذله! لانه منى و انا منه، و هو منى بمنزلة هارون من موسى الا انه لا نبى بعدى.
و اين نصب امير المؤمنين بر ولايت آخرين فريضهاى بود كه خداوند تعالى بر امت محمد فرض و واجب گردانيده بود، فلهذا خداوند بر پيغمبرش اين آيه را فرستاد: اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا.
حضرت ابو جعفر باقر عليه السلام فرمودند: و مردم از رسول خدا آنچه خداوند از واجبات مانند نماز و روزه و زكات و حج، امر كرده بودند همه را پذيرفته و قبول كرده بودند و پيامبر را در اين تكاليف از جانب خدا تصديق نموده بودند - الحديث. [29]
و ابن كثير دمشقى در تفسير خود آورده است كه: ابن جرير گويد: و گفته شده است كه اين آيه بر رسول خدا صلى الله عليه (و آله) و سلم در مسير آنحضرت در حجة الوداع نازل شده است.و سپس اين معنى را از طريق ابو جعفر رازى از ربيع بن انس روايت كرده است.
ص 22
آنگاه گويد: و ابن مردويه از طريق ابو هارون عبدى، از ابو سعيد خدرى روايت كرده است كه: اين آيه بر رسول خدا صلى الله عليه (و آله) و سلم در روز غدير خم نازل شد در هنگامى كه درباره على گفت: من كنت مولاه فعلى مولاه.و سپس آنرا از ابو هريره روايت كرده است.و در اين حديث ابو هريره وارد است كه آن روز هجدهم از شهر ذى حجة بوده است، يعنى در مراجعت آنحضرت از حجة الوداع. [30]
و ابن كثير در تاريخ خود نيز آورده است كه: ضمرة، از ابن شوذب، از مطر وراق، از شهر بن حوشب، از ابو هريره روايت كرده است كه چون رسول خدا صلى الله عليه (و آله) و سلم دست على را گرفت و گفت: من كنت مولاه فعلى مولاه اين آيه نازل شد:
اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى.
و ابو هريره گفته است كه آن روز غدير است و روزه آن معادل با شصت ماه روزه است. [31]
رواياتى كه از طريق شيعه وارد شده است و اعلام ايشان در كتب خود از تفسير و حديث ضبط كردهاند همانند على بن ابراهيم قمى در تفسيرش، و شيخ صدوق محمد بن على بن بابويه قمى در «امالى»، و شيخ ابو على طبرسى در «تفسير مجمع البيان» و شيخ طوسى در كتاب «امالى»، و محمد بن مسعود عياشى در تفسير خود، و شيخ ابو منصور احمد بن ابيطالب طبرسى در «احتجاج»، و ابو على فتال نيشابورى در «روضة الواعظين»، و غير هم بسيار است و تمام ايشان بدون ذكر مخالفى از شيعه همگى بر نزول اين آيه در غدير خم اتفاق دارند.و سيد اجل محدث بحرانى، از اين بزرگان پانزده روايت آورده است. [32]
على بن عيسى اربلى از دوست معاصر حنبلى موصلى خود: بدخشانى در كتاب «مفتاح النجا فى مناقب آل العبا» كه بسيارى از مناقب و شان نزول آيات را در شان امير المؤمنين عليه السلام از او نقل مىكند، درباره نزول آيه شريفه
اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا از ابو سعيد حديث
ص 23
غدير خم را روايت مىكند و سپس مىگويد: پيامبر دست على عليه السلام را بلند كرد و اين آيه نازل شد و پيامبر گفت: الله اكبر على اكمال الدين، و اتمام النعمة، و رضى الرب برسالتى و الولاية لعلى بن ابيطالب. [33]
و پس از ذكر آياتى در شان آنحضرت گويد: اينها همگى رواياتى است كه از طريق جمهور عامه نقل كردم چون محدث صديق ما كه از او نقل كردهايم حنبلى مذهب است.و ابن مردويه كتابى در مناقب امير المؤمنين - عليه الصلاة و السلام - جمع كرده است و در جمع روايات كوشش فراوان نموده و به حد اقصاى مطلب سعى كرده و از هر گونه مساعى و جهدى در جمعآورى كوتاهى نكرده است، و بسيارى از مواضع را بيان كرده است كه شيعه بيان نكردهاند و در كتب خود نياوردهاند.و ليكن من از طريق اصحاب خودمان شان نزول آيات را درباره امير المؤمنين عليه السلام نياوردم، به جهت آنكه مكابره نشود، و ديگر به جهتبىنيازى از آن به علت آنچه عامه در مناقب على بن ابيطالب در كتب خودشان ذكر كردهاند. [34]
و پس از آنكه شعر حسان بن ثابت را در ضمن حديثى از غدير روايت مىكند مىگويد: از ابن هارون عبدى (راوى شان نزول آيه اكمال دين از ابو سعيد خدرى) روايتشده است كه او گفته است: من مدتى راى خوارج را داشتم و بر آن عقيده و مذهب بودم و مذهبى جز آن نداشتم تا اينكه مرا مجالستبا ابو سعيد خدرى دست داد، و شنيدم كه مىگفت: مردم مامور شدهاند كه به پنج چيز عمل كنند.ايشان به چهار چيز عمل مىكنند و يكى را ترك كردهاند.مردى از ابو سعيد پرسيد: آنچه را عمل كردهاند چيست؟ !
ابو سعيد گفت: نماز و زكات و حج و روزه.پرسيد: پس آنچه را كه ترك كردهاند كدام است؟ ! ابو سعيد گفت: ولايت على بن ابيطالب! آن مرد گفت: آيا داشتن ولايت هم، در رديف آن چهار فريضه، واجب است؟ ! ابو سعيد گفت: آرى. آن مرد گفت: بنابراين مردم كافر شدهاند كه ولايت ندارند! ابو سعيد گفت: گناه من
ص 24
بارى همانطور كه گفتيم از علماء و اعلام شيعه حتى يكنفر هم نيست كه نزول آيه اكمال دين را در غير روز غدير گفته باشد، و اجماع و اتفاق در شان نزول آن درباره ولايت و در هنگام قرائتخطبه رسول الله دارند.
اما علماء عامه از ابو سعيد خدرى و ابو هريره و جابر بن عبد الله و مجاهد مكى و حضرت امام محمد باقر و امام جعفر صادق عليهما السلام روايت كردهاند، و بزرگان آنها كه ما از كتابهايشان ذكر كرديم بدون هيچ بيان اشكال و ايرادى آوردهاند ليكن اغلب آنها قائلند كه در عصر روز عرفه در حجة الوداع نازل شده است.
سيوطى گويد: از جمله آياتى كه در سفر بر رسول الله نازل شد آيه اليوم اكملت لكم دينكم بود و روايت صحيح از عمر وارد است كه در عشيه روز عرفه، يوم جمعه در سنه حجة الوداع نازل شد.و طرق اين روايتبه عمر بسيار است، و ليكن ابن مردويه از ابو سعيد خدرى تخريج كرده است كه اين آيه در روز غدير خم نازل شد.
و نيز همانند مضمون اين حديث را از ابو هريره تخريج كرده است.و در روايت ابو هريره معين شده است كه روز هجدهم ذو الحجة در وقت رجوع از حجة الوداع بوده است.و هيچ يك از اين دو تخريج صحيح نيست. [36]
و ابن كثير دمشقى گويد: هيچ يك از اين دو روايت صحيح نيستبلكه صحيحى كه در آن شكى نيست آنست كه در روز عرفه كه روز جمعه بوده است نازل شده است همچنان كه از عمر بن خطاب، و على بن ابيطالب، و اولين پادشاه در اسلام: معاوية بن ابى سفيان، و ترجمان قرآن عبد الله بن عباس، و سمرة بن جندب وارد شده است.و شعبى، و قتادة بن دعامة، و شهر بن حوشب، و بسيارى از بزرگان و علماء مرسلا ذكر كردهاند، و ابن جرير طبرى نيز آورده است. [37]
و در تاريخ خود، پس از آنكه حديث ضمرة را از ابن شوذب، از مطر وراق،
ص 25
از شهر بن حوشب، از ابو هريره بيان كرده است كه چون رسول خدا دست على را گرفت و گفت: من كنت مولاه فعلى مولاه و خداوند عز و جل آيه اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى را نازل فرمود، و ابو هريره گفته است كه: آن روز غدير خم است و روزه در آن روز ثواب روزه شصت ماه را دارد، چنين گويد: اين حديث منكر است جدا بلكه دروغ استبه جهت آنكه در صحيحين (صحيح بخارى و مسلم) از امير المؤمنين عمر بن خطاب وارد شده است كه: اين آيه در روز جمعه روز عرفه نازل شد، و رسول الله در عرفات وقوف داشتند. [38]
و نيز در تفسير خود گويد: امام احمد با سند خود از طارق بن شَهاب آورده است كه: مردي از يهود نزد عمر بن خطّاب آمد و گفت: اي أميرمؤمنان ! شما در كتاب خود، آيهاي را ميخوانيد كه اگر بر ما طائفة يهود نازل شده بود آن روز را عيد ميگرفتيم ! عمر گفت: كدام آيه ؟ يهودي گفت: گفتار خدا: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُم دِينَكُم وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُم نِعْمَتِي . عمر گفت: سوگند به خدا كه من ميدانم آن روزي را كه اين آيه بر رسول خدا نازل شده است، و آن ساعتي را كه بر رسول خدا نازل شده است: عصر روز عرفه روز جمعه.
و اين روايت را بخاري، از حسن بن صبّاح، از جعفر بن عون، از عمر ؛ و معلم و ترمذي ون سائي از چند طريق از قيس بن مسلم، از عمر روايت كردهاند.[39]
ما براى اثبات بطلان اين احاديث و تقرير نزول آيه در غدير به دو وجه فعلا تمسك مىكنيم:
اوّل آنكه اهل سير و آثار از اهل تسنن اتفاق دارند بر آنكه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بعد از نزول آيه اكمال دين، هشتاد و يك روز، و يا هشتاد و دو روز عمر كردند و به دار بقا رحلت فرمودند، و همچنين مورخين ايشان مىگويند: رحلت آنحضرت در روز دوازدهم ماه ربيع الاول واقع شد.
فخر رازي در تفسير خود گويد: اصحاب آثار گفتهاند كه: چون اين آيه بر پيغمبر اكرم صلّي الله عليه (وآله) وسلّم نازل شد پس از نزول آن بيش از هشتاد و
ص 26
يك و يا هشتاد و دو روز عمر نكردند و بعد از اين آيه در شريعت اسلام، زياده و تبديل و نسخي واقع نشد. و اين آيه جاري مجراي اخبار رسول خدا از نزديكي وفاتش بود. واين اخبار از غيب است، و معجزه ميباشد.[40]
و از جمله كساني كه معيّن كردهاند كه: هشتاد و يك روز بوده است أبو السُّعود در تفسير خود ميباشد.[41]
ابن كثير دمشقي در ذكر متوفّيات سنة يازدهم از هجرت گفته است: در اين سنه وفات يافت رسول خدا صلّي الله عليه (وآله) وسلّم مُحَمَدُ بنُ عَبْدِ اللهِ سَيِّدُ وُلْدِ آدَمَ فِي الدُّنيا وَ الآخِرَةِ و بنا به مشهور اين وفات در دوازدهم ماه ربيع الاوّل واقع شد. [42]
و اين درست مطابقت دارد با اينكه آية إِكمَالِ دين در روز عيد غدير فرود آمده باشد، زيرا اگر روز غدير را حساب نكنيم و روز رحلت را حساب كنيم ـ همچنانكه معمولاً در محاسباتِ ايّام، يك روز از اوّل يا از آخر را مياندازند ـ و هر سه ماه ذوالحجّة و محرّم و صفر بيست و نُه روز باشد. [43] بين عيد غدير و روز رحلت هشتاد و يك روز ميشود، و اگر دو ماه از آن بيست و نه روز و يك ماه سي روز باشد، هشتاد و دو روز خواهد شد.
و معلوم است كه اين حساب وقتي روشن است كه نزول آيه در روز غدير يعني در هجدهم باشد. ولي اگر فرض شود كه در روز عرفه يعني روز نهم نازل شده
ص 27
باشد، فاصلة بين نزول آيه و ارتحال رسول الله نَوَد روز و يا نَوَد و يك روز خواهد شد. و اين خلاف تصريح خود عامّه است، و كسي هم اين فاصله را ذكر نكرده است.
دوّم اينكه آية أكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ دلالت دارد بر انكه دين كامل و تمام احكام و دستورات آمده است و چيزي باقي نمانده است، نه حلالي و نه حرامي تا پيامبر رحلت كردند. و طبف اين معني رواياتي وارد است در حالي كه مسلّماً بعضي از احكام بعد از عرفه نازل شده است مانند همين وجوب موالات در روز غدير گرچه عامّه آنرا بر امامت و خلافت حمل نكنند، و مانند آية ربا و آية دَيْن و آية إرث كَلَاله[44] و به طور كلّي آياتي كه در سورة مائده بين روز عرفه و روز غدير نازل شده است. چون عامّه نيز با ما اتّفاق دارند كه سورة مائده در حِجّة الوَداع نازل شده است.[45]
و سيوطي در كتاب «اتقان» به اين اشكال كه بر آنها وارد است متوجّه گرديده و چنين گويد: بنا بر آنچه گذشت كه آية الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ در روز عرفه در سنة حِجّة الوَدَاع وارد شده است اشكالي پيش ميآيد، زيرا ظاهر آيه دلالت دارد بر آنكه جميع فرائض و احكام قبل از اين آيه نازل شده است. و به اين مطلب جماعتي تصريح كردهاند، و از جملة آنان سُدّي ميگويد: بعد از اين آيه نه حلالي و نه حرامي نازل نشده است، با اينكه آية دَيْن و ربا و كَلله بعداً نازل شدهاند. و ابن جرير به اين اشكال متنبّه شده و اينطور توجيه كرده است كه بنابراين بايد بگوئيم: مراد از إكمال دين، استقرار مسلمانان در مسجد الحرام و بيرون كردن مشركان از آنجاست بطوري كه مسلمين حجّ كردند و مشركين با ايشان مخالطه نداشتند.
و سپس ابن جرير اين تأويل را تأييد كرده است به روايتي كه از طريق ابن أبي طَلْحد از ابن عبّاس وارد شده است كه: مسلمانان با مشركان با يكديگر حجّ ميكردند و با هم مخالطه داشتند، و چون سورة برائت نازل شد و مشركان را از بيت الله الحرام نفي كرد، مسلمانان بدون مشاركت با مشركان حجّشان را در بيت الله الحرام انجام دادند. و اين از تمامي نعمتي است كه خداوند ارزاني داشته است: وَ أَتْمَمتُ
ص 28
و واضح است كه تأويل ابن جرير، دفع اشكال را نميكند. زيرا آيه به طور اطلاق ظهور در كامليّت دين و تماميتِ نعمت دارد، و با وجود نقصيه در احكام كه بعداً كمال پيدا ميكند، نميشود دين را كامل ناميد گرچه في الجمله نفي مشركين نعمتي بوده باشد، ولي تمامي نعمت به نحو إطلاق، و كمال دين به طور كلّي نيست. فلهذا سيوطي فقط به ذكر تأويل و توجيه ابن جرير اكتفا كرده و از مطلب گذشته است و در دفع اشكال وارد چيزي را از خود بيان نكرده است. و علاوه بر اين ميدانيم كه: سورة برائت و نفي مشركين از مسجد الحرام در سال نهم از هجرت واقع شده است، و قاعدةً بايد ايه در آن روز نازل شده باشد و اليَوْمَ كه به معناي امروز است، ظرف زمان براي آن روز باشد. و در اين صورت پس از گذشت يكسال از زمان نزول آية برائت، نزول آية إكْمالِ دِين به لفظ اليَوْمَ چه معني دارد ؟
اين پاسخ مختصر و موجَزي بود كه در بطلان أحاديث وارده از عامّه داريم. و امّا پاسخ كافي و وافي، مخالفت اين احاديث با نصّ قرآن كريم است. و به مقتضاي عدم حُجّيّت أخبارِ مخالف با كتاب همة آنها منفي و باطل و مضروبٌ عَلَي الجِدار است.
و به عبارت��� سادهتر مخالف با مُفاد خود آية اليَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمو دِينَكُمْ ميباشد، و عليهذا معني و مفاد خود اين آيه، حكم به بطلان آن روايات دارد. و براي توضيح اين معني بايد تفسير آية مباركه را بدانيم:
بدون شك جملة: اليَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن دِينِكُم، و جملة اليَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُم در مفهوم با يكديگر مرتبط و در مضمون متقارب هستند. چون معلوم است كه بين يأس كفّار از دستبرد به دين مسلمانان و بين إكمال دين مسلمانان ارتباط است. و اين دو مضمون را ميتوان ممزوج نموده و از مُركّب آنها جملة واحدي ساخت كه اجزايش مرتبط، و مفادش كاملاً پيوسته باشند. و علاوه ميبينيم كه اين دو جمله در سياق با يكديگر اشتراك دارند.
و مؤيّد گفتار ما آنستكه: پيشينيان و پسينيان از مُفسِّرين صحابه و تابعين و
ص 29
متأخّرين تا امروز، اين دو جمله را متّصل و مرتبط بهم دانسته و هر يك را متمّم ديگري شمردهاند. و اين به جهت اينست كه از اين دو جمله مفاد و مقصود واحدي را فهيمدهاند، و در نزول و دلالت بر مدلول واحدي مشترك دانستهاند.
و نتيجه اين ميشود كه اين دو جمله يعني: اليَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن دِينِكُم، تا وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإسْلَـٰمَ دِينًا كلام واحد متّصل مرتبط الاجزايي است كه براي غرض واحدي كه قائم به مجموع است، آمده است. و در اين مضمون تشتُّت و تفرّقي از جهت مفاد و معني نيست، چه اينكه بگوئيم: اين غرض و مفاد، با آية مُحرَّمات أكل كه اين مفاد در بين آن قرار دارد، مرتبط است و يا مرتبط نيست، زيرا در بر داشتن آية محرّماتِ أكل، اين دو جمله را كه داراي مفاد و مضمون واحدي هستند و به عنوان جملة معترضه آمده است داراي دو مضمون مختلف و دو غرض و مفاد متفاوت نميكند. و روزي كه به لفظ يَوْم در آيۀ اليَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن دِينِكُم، و جملة اليَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُم ميباشد روز واحدي است كه در آن هم دين خدا كامل شد و هم كفّار از دستبرد به دين مسلمين، و برانداختن اُصول و ريشههاي آن مأيوس شدند.
پاورقي
[1] ـ ميانة آيه سوّم، از سورة مائده: پنجمين سوره از قرآن كريم
[2] ـ مجلسي در «بحار الانوار» گويد: اين گفتار مطابق روايت عامّه است كه: ارتحال رسول خدا را در روز دوازدهم ماه ربيع الاوّل گرفتهاند: اوّل در «تفسير ابن كثير دمشقي»، طبع دارالفكر ج 2، ص 489 آورده است كه: قَالَ ابن جرير و غير واحِدٍ: مات رسول الله صلّي الله عليه (وآله) وسلّم بعد يوم عَرَفَة بأحد و ثمانين يوماً . و بنابراين مدّت هشتاد و يك روز را با روايات شيعه نيز ميتوان تطبيق داد.
[6] ـ «فرائد السمطين»، ج 1، باب 12، حديث 39، ص 73.
[7] ـ «فرائد السمطين»، ج 1، باب 12، حديث 40، ص 74 و ص 75.
[8] 15 ـ «تاريخ دمشق» تاريخ أميرالمؤمنين عليه السّلام ج 2، حديث 585، ص 85 و ص 86.
[9] ـ «الدّرّ المنثور»، ج 2، ص 259.
[10] ـ ثامن عشرة صحيح است فلهذا در ترجمه تصحيح شد.
[11] ـ «شواهد التنزيل»، ج 1، حديث 213، ص 158.
[12] ـ «تاريخ بغدا»، ج 8، ص 290.
[13] ـ «البداية و النّهاية»، ج 7، ص 349.
[14] ـ «الدّرّ المنثور»، ج 2، ص 259.
[15] ـ «شواهد التنزيل»، ج 1، حديث 214، ص 160.
[16] ـ پنجشنبه بودن روز غدير بنا بر روايت ديگري است كه در بسياري از كتب آمده است ؛ ولي آنچه ما سابقاً تحليل كرديم بنا بر آنكه روز عرفه جمع باشد عيد غدير در روز يكشنبه بوده است.
[17] ـ نسخه بدل: بالنَّبِيِّ .
[18] ـ نسخة بدل: نَبِيُّنَا.
[19] ـ «مناقب خوارزمي»، طبع سنگي، ص 80 و ص 81 و طبع نجف ص 80 و ص 81. و در «غاية المرام» قسمت اوّل ص 336 و ص 337. باب بيست و نهم، حديث اوّل را از خوارزمي با همين سند نقل كرده است وليكن چهار بيت از أبيات را آورده است. و «الميزان» ج 5، ص 205 و ص 206 از «غاية المرام» نقل كرده است. و نيز در «الغدير» ج 1، ص 234 از خوارزمي روايت كرده است. و همين مضمون از روايت را بنا به نقل «الغدير» ج 1، ص 231 و ص 232 حافظ أبونُعيم اصفهاني در كتاب «ما نَزَل من القرآن في عليٍّ» با سند متّصل خود از أبوسعيد خدري روايت كرده است، و در ذيل آن، هر شش بيت از أبيات حسّان را آورده است. و همچنين در «تفسير الميزان»، ج 6 ص 60 آية تبليغ و آية إكمال دين را در بارة أميرالمؤمنين عليه السّلام از أبونعيم در كتاب «ما نزل من القرآن في عليّ» ذكر كرده است.
[20] ـ «مناقب خوارزمي»، طبع سنگي، و طبع نجف، هر دو ص 94 و «الغدير» ج 1، ص 234 از خوارزمي در «مناقب».
[21] ـ «مناقب» ابن مغازلي شافعي، ص 18 و 19 حديث 24، و «تفسير الميزان»، ج 5، ص 208، از «مناقب ابن مغازلي».
[22] ـ «تفسير الميزان»، ج 5، ص 208.
[23] ـ «فرآئد السّمطين»، ج 1، باب 12، حديث 39، ص 72 و ص 73. و «غاية المرام»، قسمت اوّل، ص 337، حديث دوّم. و «الغدير»، ج 1، ص 235 حديث 13 و «تفسر الميزان»، ج 5، ص 206 و ص 207.
[24] ـ «فرآئد السّمطين»، ج 1، باب 12، حديث 40، ص 74 و ص 75. و «غاية المرام»، قسمت اوّل، ص 337، حديث سوّم. و «الغدير»، ج 1، ص 235 حديث 13 و «تفسر الميزان»، ج 5، ص 206 و ص 207.
[25] ـ «غاية المرام» قسمت اوّل، ص 337، حديث چهارم، و «تفسير الميزان» ج 5، ص 206.
[26] ـ بايد دانست كه بلند كردن رسول خدا أميرالمؤمنين را طوري بود كه با دو پنجة دست خود، دو بازوي او را گرفته و بلند كردند ؛ زيرا كه در اين عبارت آمده است: فَأخَذَ بِضَبعَيْهِ فَرَفَعَهُما حَتَّي نَظَرَ النّاسُ بَيَاضَ إبْطَي رَسُولِ اللَهِ : «پس رسول خدا دو بازوي علي را گرفت و بر افراشت به حدّي كه مردم سفيدي زير دو بغل رسول خدا را ديدند».
و معناي ضَبْع در لغت، بازو و يا وسط بازو است. و در بعضي از روايات آمده است كه: مردم سفيدي زير بغل رسول خدا و أميرالمؤمنين هر دو را ديدند. و در اين صورت قامت أميرالمؤمنين به قدري از رسول خدا بلندتر شد كه به قدر و درازاي دستهاي أميرالمؤمنين از سر انگشتان تا نيمة بازوي او بود، و طبعاً پاهاي او در برابر زانوهاي رسول خدا يا قدري بالاتر از آن قرار گرفت. و عليهذا رسول خدا آن حضرت را بر روي دستهاي خود بدين كيفيّت بلند كردند، نه آنكه فقط دستهاي او را بلند كرده باشند بدون آنكه بدن بلند شده باشد.
[27] ـ «غاية المرام» قسمت اوّل، ص 337، حديث پنجم. و «تفسير الميزان» ج 5، ص 206.
[28] ـ «تذكرة خواصّ الامّة»، ص 18.
[29] ـ «غاية المرام» قسمت اوّل ص 337، حديث ششم، و «تفسير الميزان»، ج 5، ص 207.
[30] ـ «تفسير ابن كثير»، ج 2، ص 491 از طبع دارالفكر.
[31] «البداية و النّهاية في التاريخ» ج 5، ص 213، و ص 214.
[32] ـ «غاية المرام» قسمت اوّل، ص 338 تا ص 341.
[33] ـ «كشف الغمّة» ص 95.
[34] ـ «كشف الغمّة» ص 94، و در ص 25 و 92 و 96 ذكري از صديق حنبلي خود كه راوي حديث است به ميان آورده است.
[35] ـ «كشف الغمّة» ص 94.
[36] ـ «إتقان»، طبع مطبعة الموسويّة بالديار المصريّة سنة 1278 هجريّه قمريّة ج 1، ص 23.
[37] ـ «تفسير ابن كثير دمشقي» طبع دارالفكر ج 2، ص 491.
[38] ـ «البداية والنّهاية في التاريخ»، ج 5، ص 213 و ص 214.
[39] ـ «تفسير ابن كثير»، ج 2، ص 489.
[40] ـ «تفسير مفاتيح الغيب»، طبع دار الطباعة العامرة، ج 3، ص 529.
[41] ـ «تفسير أبوالسُّعود»، در حاشية تفسير «مفاتيح الغيب»، ج 3، ص 523، و در «تفسير المنار»، ج 6، ص 154 از بيهقي در «شعب الايمان» ذكر كرده است. و در «تفسير ابن كثير» ج 2، ص 489 گويد: ابن جرير و بسياري ديگر گفتهاند: رسول خدا بعد از هشتاد و يك روز از عرفه رحلت كردند. و «الدُّرّ المنثور»، ج 2 ص 257. و أبوالفتوح رازي در تفسير خود، طبع مظفّري، ج 2، ص 98 از ابن عباس و سدّي و جمعي از مفسّران آورده است كه رسول خدا بعد از نزول بيش از هفتاد روز در دنيا نبود.
[42] ـ «البداية و النّهاية» ج 6، ص 332. و «سيرة حلبيّه» ج 3، ص 391. و «الكامل في التاريخ» طبع بيروت سنة 1358، ج 2، ص 323. و «تفسير طنطاوي» ج 3، ص 146.
[43] ـ حدّاكثر سه ماه متوالي ميتوانند هر يك بيست و نه روز باشند، و حدّاكثر چهارماه متوالي ميتوانند سيروز باشند نه بيشتر طبق قواعد نجوم و محاسبات سير قمر. و ما اين مطلب را در رسالة «حول مسألة رؤية الهلال و لزوم اشتراك الآفاق عند رؤية الهلال في دخول الشّهور القمريّة» در ص 29، ذكر كردهايم.
[44] ـ در «تفسير طبري» ج 6، ص 80 از بَراء بن عازب روايت كرده است: آخرين آيهاي كه بر پيغمبر نازل شد اين آيه بود: يَستَفْتُونَكَ قُلِ الَلهُ يُفْتِيكُم فِي الْكَللَةِ ـ الآية.
[45] ـ علامة طباطبائي ـ قدّس سرّه ـ فرمودهاند: مُتسالمٌ عليه در نزد مفسّرين و اهل نقل اينست كه: سورة مائده در حجّة الوداع نازل شده است (الميزان، ج 5، ص202).
[46] ـ «الاتقان في علوم القرآن» طبع مطبعة الموسويّة سنة 1278 قمري ج 1، ص 35.