زندگی هر موجودی راهنمای بخداست
سیاحتی از جنگلی میگذشت چشمش بگنجشگی افتاد که بر روی در ختی نشسته و با وضعیکه اضطراب و وحشت از آن آشکار بود صدا های پی در پی میداد
آشفتگی گنجشك توجه صیاد را بخود جلب نمود و دقت کرده دید در هر چند ثانیه آن حیوان حرکت مینماید و بر گرد درخت دیگری میپرد
در این هنگام مشاهده کرد مارسیاهی از همان درخت در حال بالارفتن است و در آن درخت لانه گنجشك است فهمید این مار قصد آشیانه و بچه های گنجشك را كرده در این بین دید گنجشك يك نوع برگ مخصوص با عجله تمام میچیند و بر گرد لانه خود قرار میدهد.
همینکه اطراف آشیانه را پر از برگ نمود آنگاه بر روی شاخه ای نشسته منتظر نتیجه بود . مار بالا آمد و بسوی آشیانه رسید و قتی که برگها بمشامش خورد باشتاب زیاد بازگشت نموده از درخت بزیر آمد سیاح دانست که آن برگها برای مارسم کشنده ای بوده و خداوند عزيز گنجشك را برای حفظ از دشمن بآنها راهنمایی کرده و مکتبی از مافوق طبیعت متکفل آموزش و پرورش این جاندار انست (۱)
(۱) مدارج القرائة