ادعیه و اذکار

صحیفه سجادیه / دعای آنحضرت در روز عيد قربان و جمعه (۴۸)

وَكان مِن دعائِه عليه‏ السلام‏ يَوْمَ الْأضْحى‏ وَ يومَ الجُمُعة

وَكان مِن دعائِه عليه‏ السلام‏ يَوْمَ الْأضْحى‏ وَ يومَ الجُمُعة
«دعادر روز عید قربان و روز جمعه»
اَللَّهُمَّ هذا يَوْمٌ مُبارَكٌ مَيْمُونٌ، وَالْمُسْلِمُونَ فيهِ مُجْتَمِعُونَ
خداوندا این روزى با برکت و میمون است، و مسلمانان در هر جاى زمین تو
فى اَقْطارِ اَرْضِكَ، يَشْهَدُ السَّآئِلُ مِنْهُمْ وَالطَّالِبُ وَالرَّاغِبُ
در آن اجتماع دارند، سؤال‏کننده، و خواهنده، و امیدوار و ترسنده
وَالرَّاهِبُ، وَاَنْتَ النَّاظِرُ فى حَوآئِجِهِمْ،فَاَسْئَلُكَ بِجُودِكَ وَ
حضور دارند، و تو ناظر در حوائجشان هستى، پس به جود و
كَرَمِكَ وَهَوانِ ماسَئَلْتُكَ عَلَيْكَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلَى‏ مُحَمَّدٍ
کرمت و آسانى مسئلتم نزد تو از حضرتت مى‏خواهم که بر محمد و آلش
وَالِهِ، وَاَسْئَلُكَ اللَّهُمَّ رَبَّنا بِاَنَّ لَكَ الْمُلْكَ وَ لَكَ الْحَمْدَ،
درود فرستى، و خداوندا اى پروردگار ما، که پادشاهى زیبنده توست، و سپاس حضرتِ تورا سزد،
لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، الْحَليمُ الْكَريمُ الْحَنّانُ الْمنّانُ ذُوالْجَلالِ
و خدایى جز تو نیست، بردبار و بزرگوار و مهربان و، داراى عطاى گسترده‏اى، و خداوند جلال
وَالْاِكْرامِ، بَديعُ السَّمواتِ وَالْاَرْضِ، مَهْما قَسَمْتَ بَيْنَ
و اکرام، و پدید آورنده آسمانها و زمینى، هر چه میان بندگان مؤمنت قسمت
عِبادِكَ الْمُؤْمِنينَ، مِنْ خَيْرٍ اَوْ عافِيَةٍ اَوْ بَرَكَةٍ اَوْ هُدًى اَوْ
کرده‏اى از خیر یا عافیت یا برکت یا هدایت یا توفیق
عَمَلٍ بِطاعَتِكَ، اَوْ خَيْرٍ تَمُنُّ بِهِ عَلَيْهِمْ، تَهْديهِمْ بِهِ اِلَيْكَ،
طاعت، یا خیرى که بر اهل ایمان انعام مى‏کنى، و به سبب آن به سوى خود هدایتشان مى‏نمایى،
اَوْ تَرْفَعُ لَهُمْ عِنْدَكَ دَرَجَةً، اَوْ تُعْطيهِمْ بِهِ خَيْراً مِنْ خَيْرِ
یا در پیشگاهت مقام آنان را به آن بلند مى‏کنى، یا بدان سبب خیر دنیا و آخرت
الدُّنْيا وَالْاخِرَةِ اَنْ تُوَفِّرَ حَظّى وَنَصيبى مِنْهُ. وَاَسْئَلُكَ اللَّهُمَّ
به آنان مى‏بخشى، از تو مى‏خواهم که بهره و نصیب مرا از آن فراوان کنى. و بار خدایا
بِاَنَّ لَكَ الْمُلْكَ وَالْحَمْدَ، لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى‏
که پادشاهى و حمد توراست و معبودى جز تو نیست، از تو مى‏خواهم که بر
مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ وَ حَبيبِكَ وَصِفْوَتِكَ،
محمد بنده و فرستاده و دوست و برگزیده
وَخِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ، وَعَلى‏ الِ مُحَمَّدٍ الْاَبْرارِ الطّاهِرينَ
و اختیار شده از خَلقت، و بر آل‏محمد نیکوکاران و پاکان
الْاَخْيارِ، صَلوةً لايَقْوى‏ عَلى‏ اِحْصآئِها اِلاَّ اَنْتَ، وَ اَنْ تُشْرِكَنا
و اخیار درود فرستى، چنان درودى که جز تو احدى را قدرت شمردنش نباشد، و ما را
فى صالِحِ مَنْ دَعاكَ فى هذَاالْيَوْمِ مِنْ عِبادِكَ الْمُؤْمِنينَ، يا
در دعاى شایسته هریک از بندگان باایمانت که در این روز تو را خوانده است – شریک سازى، اى
رَبَّ الْعالَمينَ، وَاَنْ تَغْفِرَ لَنا وَ لَهُمْ، اِنَّكَ عَلى‏ كُلِّ شَىْ‏ءٍ
پروردگار عالمیان، و ما و ایشان را مورد مغفرت قرار دهى، که تو بر هر چیز
قَديرٌ. اَللَّهُمَّ اِلَيْكَ تَعَمَّدْتُ بِحاجَتى، وَ بِكَ اَنْزَلْتُ الْيَوْمَ
توانایى. الهى، نیازم را به درگاه تو آوردم، و بار فقر و فاقه و تهیدستى
فَقْرى وَ فاقَتى وَ مَسْكَنَتى، وَ اِنّى بِمَغْفِرَتِكَ وَ رَحْمَتِكَ
خود رابر در خانه‏ات نهادم، و من به مغفرت و رحمتت مطمئن‏ترم
اَوْثَقُ مِنّى بِعَمَلى، وَ لمَغْفِرَتُكَ وَ رَحْمَتُكَ اَوْسَعُ مِنْ
تا به عمل و کار خود، و آمرزش و رحمتت از گناهان من وسیع‏تر
ذُنُوبى، فَصَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، وَ تَوَلَّ قَضآءَ كُلِّ
است، پس بر محمد و آلش درود فرست، و خود عهده‏دار روا کردن هر
حاجَةٍ هِىَ لى بِقُدْرَتِكَ عَلَيْها، وَتَيْسيرِ ذلِكَ عَلَيْكَ، وَ
حاجتى که مرا هست باش به‏خاطر قدرتى که بر روا کردن آن دارى و آسان بودنش بر تو، و
بِفَقْرى اِلَيْكَ، وَ غِناكَ عَنّى، فَاِنّى لَمْ اُصِبْ خَيْراً قَطُّ اِلاَّ
به خاطر نیازم به حضرتت، و بى‏نیازیت از من، زیرا من هرگز به خیرى نرسیده‏ام مگر از جانب
مِنْكَ، وَلَمْ يَصْرِفْ عَنّى سُوءًا قَطُّ اَحَدٌ غَيْرُكَ، وَلا اَرْجُو
تو، و هرگز احدى از من شرى را برنگردانده غیر تو، و در امر
لِأمْرِ اخِرَتى وَ دُنْياىَ سِواكَ. اَللَّهُمَّ مَنْ تَهَيَّاَ وَ تَعَبَّاَ وَ اَعَدَّ
آخرت و دنیایم به کسى جز تو امید ندارم. الهى هر کس
وَاسْتَعَدَّ لِوَفادَةٍ اِلى‏ مَخْلُوقٍ رَجآءَ رِفْدِهِ وَنَوافِلِهِ وَطَلَبَ
براى حرکت به سوى مخلوقى به‏امید صله و بخشش و جایزه او مهیّا شد و بار بست و ساز و برگ فراهم
نَيْلِهِ وَجآئِزَتِهِ، فَاِلَيْكَ – يا مَوْلاىَ – كانَتِ الْيَوْمَ تَهْيِئَتى وَ
آورد و آماده سفر شد، و مهیا شدن امروز من – و بار بستنم و ساز و برگ فراهم آوردن
تَعْبِئَتى وَ اِعْدادى وَاسْتِعدادى رَجاءَ عَفْوِكَ وَ رِفْدِكَ وَ
و آماده شدنم به امید عفو و صله تو و
طَلَبَ نَيْلِكَ وَجآئِزَتِكَ، اَللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ الِ
درخواست جایزه و عطایت به سوى توست، بارالها پس بر محمد و آلش درود
مُحَمَّدٍ، وَلا تُخَيِّبِ الْيَوْمَ ذلِكَ مِنْ رَجآئى، يا مَنْ لايُحْفيهِ
فرست، و امروز این امید را از من مگیر، اى کسى که خواهش – هیچ درخواست کننده‏اى اورا به رنج‏
سآئِلٌ، وَ لايَنْقُصُهُ نآئِلٌ، فَاِنّى لَمْ – اتِكَ ثِقَةً مِنّى بِعَمَلٍ
نمى‏افکند، و هیچ بخششى از او کم نمى‏کند، زیرا من از باب اطمینان به عمل شایسته‏اى که از خود پیش
صالِحٍ قَدَّمْتُهُ، وَلا شَفاعَةِ مَخْلُوقٍ رَجَوْتُهُ اِلاَّ شَفاعَةَ
فرستاده باشم، یا به شفاعت مخلوقى جز شفاعت محمد و اهل بیت او – که صلوات و سلام
مُحَمَّدٍوَاَهْلِ‏بَيْتِهِ عَلَيْهِ صَلَواتُكَ وَعَلَيْهِمْ سَلامُكَ، اَتَيْتُكَ
تو بر او و بر آنان باد – که امید داشته باشم به‏جانب تو نیامدم، بلکه درحالى به سویت آمدم که
مُقِرّاً بِالْجُرْمِ وَالْاِسآئَةِ اِلى‏ نَفْسى، اَتَيْتُكَ اَرْجُو عَظيمَ
به گناه و بدى در حق خود اقرار دارم، به سویت آمدم درحالى که
عَفْوِكَ الَّذى عَفَوْتَ بِهِ عَنِ الْخاطِئينَ، ثُمَّ لَمْ يَمْنَعْكَ طُولُ
به عفو عظیمى که شامل حال خطاکاران کرده‏اى چشم دوخته‏ام، که ادامه دادنشان
عُكوُفِهِمْ عَلى‏ عَظيمِ الْجُرْمِ اَنْ عُدْتَ عَلَيْهِمْ بِالرَّحْمَةِ
بر گناه بزرگ حضرتت را از آن باز نداشت که آنان را مشمول رحمت و مغفرت
وَالْمَغْفِرَةِ، فَيا مَنْ رَحْمَتُهُ واسِعَةٌ، وَعَفْوُهُ عَظيمٌ، ياعَظيمُ
قرار دهى، پس اى کسى‏که رحمتت وسیع و عفوت عظیم است، اى عظیم
ياعَظيمُ، ياكَريمُ ياكَريمُ، صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ،
اى عظیم، اى کریم اى کریم، بر محمد و آلش درود فرست،
وَ عُدْ عَلَىَّ بِرَحْمَتِكَ، وَتَعَطَّفْ عَلَىَّ بِفَضْلِكَ، وَتَوَسَّعْ
و به رحمتت بر من تفضل کن، و به فضلت بر من شفقت نما، و به مغفرتت
عَلَىَّ بِمَغْفِرَتِكَ. اَللَّهُمَّ اِنَّ هذَاالْمَقامَ لِخُلَفآئِكَ وَاَصْفِيآئِكَ،
بر من گشایش ده. الهى، این‏مقام نماز جمعه که مخصوص خلفاى تو و برگزیدگان توست،
وَمَواضِعَ اُمَنآئِكَ فِى الدَّرَجَةِ الرَّفيعَةِ الَّتِى اخْتَصَصْتَهُمْ
و جایگاه امناى تو در درجه بلندى که ایشان را به آن اختصاص دادى، غاصبان آن را
بِها قَدِابْتَزُّوها – وَاَنْتَ الْمُقَدِّرُ لِذلِكَ، لايُغالَبُ اَمْرُكَ، وَ
به غارت برده‏اند – و تقدیر آن به‏دست توست، فرمانت مغلوب نشود، و از
لايُجاوَزُالْمَحْتُومُ مِنْ تَدْبيرِكَ كَيْفَ شِئْتَ وَاَنّى‏ شِئْتَ، وَلِما
تدبیر حتمى تو هر گونه که بخواهى و هر زمان که بخواهى فراتر نتوان رفت، و به خاطر
اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ، غَيْرُ مُتَّهَمٍ عَلى‏ خَلْقِكَ وَلا لاِرادَتِكَ – حَتّى‏ عادَ
آنچه تو بهتر مى‏دانى و در آفریدنت و اراده‏ات متهم نیستى چنین کردى – تا آنجا
صِفْوَتُكَ وَخُلَفآءُكَ مَغْلُوبينَ مَقْهُورينَ مُبْتَزّينَ، يَرَوْنَ
که برگزیدگان و خلفاى تو مغلوب و مقهور و جداى از حق خود شدند، حُکمت را
حُكْمَكَ مُبَدَّلاً، وَكِتابَكَ مَنْبُوذاً، وَفَرآئِضَكَ مُحَرَّفَةً عَنْ
مبدل و کتابت را دور انداخته، و واجباتت را از مسیر شرایعت
جِهاتِ اَشْراعِكَ، وَسُنَنَ نَبِيِّكَ مَتْرُوكَةً. اَللَّهُمَّ الْعَنْ
منحرف، و سنت‏هاى رسولت را متروک مى‏بینند. بارالها،
اَعْدآئَهُمْ مِنَ الْاَوَّلينَ وَالْاخِرينَ، وَمَنْ رَضِىَ بِفِعالِهِمْ
دشمنان ایشان را از اولین و آخرین، و هر که به کردارشان راضى شده
وَاَشْياعَهُمْ وَاَتْباعَهُمْ. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَالِ
و دنباله‏روها و پیروانشان را لعنت کن. خداوندا بر محمد و آلش درود
مُحَمَّدٍ، اِنَّكَ حَميدٌ مَجيدٌ، كَصَلَواتِكَ وَبَرَكاتِكَ وَ
فرست، که تو ستوده و بلندپایه‏اى، مانند درودها و برکت‏ها
تَحِيّاتِكَ عَلى‏ اَصْفِيآئِكَ اِبْراهيمَ وَ الِ اِبْراهيمَ، وَعَجِّلِ
و تحیت‏هایى که بر برگزیدگانت ابراهیم و آل‏ابراهیم فرستاده‏اى، و در گشایش
الْفَرَجَ وَالرَّوْحَ وَالنُّصْرَةَ وَالتَّمْكينَ وَالتَّاْييدَ لَهُمْ. اَللَّهُمَّ
و آسایش و یارى و تمکین و تأیید ایشان تعجیل کن. بارالها،
وَاجْعَلْنى مِنْ اَهْلِ التَّوْحيدِ وَالْايمانِ بِكَ، وَالتَّصْديقِ
و مرا از اهل توحید و ایمان به خود، و تصدیق
بِرَسُولِكَ، وَالْاَئِمَّةِ الَّذينَ حَتَمْتَ طاعَتَهُمْ، مِمَّنْ يَجْرى
به پیامبرت، و امامانى که طاعتشان را واجب کرده‏اى قرار ده، از جمله کسانى که توحید
ذلِكَ بِهِ وَ عَلى‏ يَدَيْهِ، امينَ رَبَّ الْعالَمينَ. اَللَّهُمَّ لَيْسَ يَرُدُّ
و ایمان به سبب آنان و بر دست آنان اجرا مى‏شود، آمین رب العالمین. الها، غضب تورا جز
غَضَبَكَ اِلاَّ حِلْمُكَ، وَلايَرُدُّ سَخَطَكَ اِلاّ عَفْوُكَ، وَلايُجيرُ
بردباریت برنمى‏گرداند، و شدّت سخط تورا جز عفوت رد نمى‏کند، و غیر از رحمتت
مِنْ عِقابِكَ اِلاَّ رَحْمَتُكَ، وَلايُنْجينى مِنْكَ اِلاَّ التَّضَرُّعُ
از عذابت امان نمى‏دهد، و مرا جز زارى به سوى تو و در برابر تو
اِلَيْكَ وَبَيْنَ يَدَيْكَ، فَصَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، وَ هَبْ
نجات نمى‏بخشد، پس بر محمد و آلش درود فرست، و ما را
لَنا – يااِلهى – مِنْ لَدُنْكَ فَرَجاً بِالْقُدْرَةِ الَّتى بِها تُحْيى
– اى خداى من – از سوى خود فرجى بخش با آن نیرویى که مردگان را
اَمْواتَ الْعِبادِ، وَ بِها تَنْشُرُ مَيْتَ الْبِلادِ، وَلاتُهْلِكْنى – يا
زنده مى‏کنى، و سرزمین‏هاى مرده را حیات مى‏دهى، و مرا – خدایا – از غم و غصه هلاک مکن
اِلهى – غَمّاً حَتّى‏ تَسْتَجيبَ لى، وَ تُعَرِّفَنِى الْاِجابَةَ فى دُعآئى،
تا دعایم را به اجابت برسانى، و اجابت آن را به من آگاهى دهى،
وَ اَذِقْنى طَعْمَ الْعافِيَةِ اِلى‏ مُنْتَهى‏ اَجَلى، وَلاتُشْمِتْ بى
و تا پایان حیات مزه شیرین عافیت را به من بچشان، و دشمن شادم
عَدُوّى، وَلا تُمَكِّنْهُ مِنْ عُنُقى، وَلا تُسَلِّطْهُ عَلَىَّ. اِلهى اِنْ
مکن، و او را وبال گردنم مساز، و بر من غلبه مده. اله من،
رَفَعْتَنى فَمَنْ ذَا الَّذى يَضَعُنى؟ وَ اِنْ وَضَعْتَنى فَمَنْ ذَا
اگر بلندم نمایى کیست که پستم کند؟ و اگر پستم سازى کیست که
الَّذى يَرْفَعُنى؟ وَ اِنْ اَكْرَمْتَنى فَمَنْ ذَا الَّذى يُهينُنى؟ وَ اِنْ
بلندم نماید؟ و اگر مرا گرامى دارى کیست که خوارم کند؟ و اگر
اَهَنْتَنى فَمَنْ ذَاالَّذى يُكْرِمُنى؟ وَ اِنْ عَذَّبْتَنى فَمَنْ ذَا الَّذى
خوارم نمایى کیست که اکرامم نماید؟ و اگر عذابم دهى کیست که بر من
يَرْحَمُنى، وَ اِنْ اَهْلَكْتَنى فَمَنْ ذَا الَّذى يَعْرِضُ لَكَ فى
رحمت آورد؟ و اگر هلاکم کنى کیست که درباره بنده‏ات جلودار تو
عَبْدِكَ؟ اَوْ يَسْئَلُكَ عَنْ اَمْرِهِ؟ وَقَدْ عَلِمْتُ اَنَّهُ لَيْسَ فى
شود؟ یا از تو درباره‏اش بازخواست نماید؟ و من به این حقیقت رسیده‏ام که در
حُكْمِكَ ظُلْمٌ، وَ – لا – فى نَقِمَتِكَ عَجَلَةٌ، وَ اِنَّما يَعْجَلُ مَنْ
حکم تو ستمى، و در عذابت عجله‏اى نیست، چون کسى شتاب مى‏کند که
يَخافُ الْفَوْتَ، وَ اِنَّما يَحْتاجُ اِلَى الظُّلْمِ الضَّعيفُ، وَقَدْ
از فوت برنامه بترسد، و کسى نیاز به ستم پیدا مى‏کند که ناتوان است، و تو
تَعالَيْتَ – يااِلهى – عَنْ ذلِكَ عُلُوّاً كَبيراً. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‏
– اى خداى من – از آن بسیار بالاترى. بارالها، بر
مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، وَلا تَجْعَلْنى لِلْبَلآءِ غَرَضاً، وَلالِنَقِمَتِكَ
محمد و آل محمد درود فرست، و مرا هدف بلا، و نشانه عقوبت
نَصْباً، وَمَهِّلْنى، و نَفِّسْنى، وَ اَقِلْنى عَثْرَتى، وَلاتَبْتَلِيَنّى
مساز، و مرا مهلت ده، و اندوهم را پایان بخش، و از لغزشم درگذر، و به مصیبتى
بِبَلآءٍ عَلى‏ اَثَرِ بَلآءٍ، فَقَدْ تَرى‏ ضَعْفى وَ قِلَّةَ حيلَتى وَتَضَرُّعى
دنبال مصیبت گرفتارم مکن، چون ناتوانى و بیچارگى و زاریم را به درگاهت
اِلَيْكَ. اَعُوذُ بِكَ اللَّهُمَّ الْيَوْمَ مِنْ غَضَبِكَ، فَصَلِّ عَلى‏
مى‏بینى. خدایا در این روز از غضب تو به تو پناه مى‏برم، پس بر
مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَاَعِذْنى، وَاَسْتَجيرُ بِكَ الْيَوْمَ مِنْ سَخَطِكَ،
محمد و آلش درود فرست و پناهم ده، و در این روز از غضب تو امان مى‏طلبم،
فَصَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَ – اَجِرْنى، وَ – اَسْئَلُكَ اَمْناً مِنْ
پس بر محمد و آلش درود فرست و مرا امان ده، و ایمنى از عذابت را
عَذابِكَ، فَصَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ، وَ امِنّى، وَاَسْتَهْديكَ،
مسئلت دارم، پس بر محمد و آلش درود فرست و مرا ایمن ساز، و از تو هدایت مى‏طلبم، پس بر
فَصَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَاهْدِنى، وَاَسْتَنْصِرُكَ، فَصَلِّ
محمد و آلش درود فرست و هدایتم فرما، و از تو یارى و مدد مى‏خواهم، پس بر
عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَانْصُرْنى، وَاَسْتَرْحِمُكَ، فَصَلِّ عَلى‏
محمد و آلش درود فرست و مرا یارى کن، و از تو رحمت مى‏خواهم، پس بر
مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَارْحَمْنى، وَاَسْتَكْفيكَ، فَصَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ
محمد و آلش درود فرست و بر من رحمت آر، و از تو بى‏نیازى مى‏طلبم، پس بر محمد و آلش درود
الِهِ، وَاكْفِنى، وَاَسْتَرْزِقُكَ، فَصَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ، وَارْزُقْنى،
فرست و بى‏نیازیم ده، و از تو روزى مى‏خواهم، پس بر محمد و آلش درود فرست و روزیم مرحمت کن،
وَاَسْتَعينُكَ، فَصَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَ اَعِنّى، وَاَسْتَغْفِرُكَ
و از تو کمک مى‏جویم، پس بر محمد و آلش درود فرست و کمکم کن، و بر معاصى
لِما سَلَفَ مِنْ ذُنُوبى، فَصَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَاغْفِرْ لى،
گذشته‏ام آمرزش مى‏خواهم، پس بر محمد و آلش درود فرست و مرا بیامرز،
وَ اَسْتَعْصِمُكَ، فَصَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَاعْصِمْنى،
و از تو عصمت خواهم، پس بر محمد و آلش درود فرست و عصمتم ده، زیرا
فَاِنّى لَنْ‏اَعُودَ لِشَىْ‏ءٍ كَرِهْتَهُ مِنّى اِنْ شِئْتَ ذلِكَ، يارَبِّ
اگر اراده‏ات تعلق گیرد هرگز به عملى که تو آن را نمى‏پسندى بازنگردم، پروردگارا
يارَبِّ، ياحَنَّانُ يامَنَّانُ، ياذَاالْجَلالِ وَالْاِكْرامِ، صَلِّ عَلى‏
پروردگارا، اى مهربان، اى عطاکننده، نعمتها، اى صاحب جلال و اکرام،
مُحَمَّدٍ وَ الِهِ، وَاسْتَجِبْ لى جَميعَ ما سَئَلْتُكَ وَطَلَبْتُ
بر محمد و آلش درود فرست، و همه آنچه را که از حضرتت خواستم و طلبیدم و براى آن
اِلَيْكَ وَرَغِبْتُ فيهِ اِلَيْكَ، وَ اَرِدْهُ وَقَدِّرْهُ وَاقْضِهِ وَاَمْضِهِ،
روى به جانب تو کردم برایم اجابت کن، و آن را بخواه و مقدر فرما و بر آن حکم و امضا کن،
وَخِرْ لى فيما تَقْضى مِنْهُ، وَ بارِكْ لى فى ذلِكَ، وَ تَفَضَّلْ عَلَىَّ
و در آنچه بر من حکم مى‏کنى خیر مرا مقرر فرما، و مرا در آن برکت ده، و به آن بر من
بِهِ، وَاَسْعِدْنى بِما تُعْطينى مِنْهُ، وَ زِدْنى مِنْ فَضْلِكَ وَ سَعَةِ
تفضل نماى، و مرا به آنچه از آن عطا مى‏کنى سعادتمند ساز، و از فضل خود و وسعت
ما عِنْدَكَ، فَاِنَّكَ واسِعٌ كَريمٌ، وَ – صِلْ ذلِكَ بِخَيْرِ الْاخِرَةِ
آنچه نزد توست بر من بیفزاى، زیرا تو توانگر و کریمى، و آن را به خیر
وَنَعيمِها، يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ.
و نعمت آخرت پیوسته ساز، اى مهربانترین مهربانان.
ثُمَّ تَدْعُو بِما بَدا لَكَ، وَتُصَلّى عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَالِهِ اَلْفَ مَرَّةٍ.
آنگاه از حضرت حق هرچه به نظرت مى‏رسد بخواه، و هزار بار بر محمد و آلش صلوات
هكَذا كانَ يَفْعَلُ عَلَيْهِ السَّلامُ.
فرست، که حضرت زین‏العابدین علیه السلام چنین مى‏کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا